گنسلر، برگردان حمیده بحرینی و ویراستۀ مصطفی ملکیان به سال 1385 توسط نشر آسمان خیال روانه بازار نشر شده است.
این کتاب ترجمه ای است از کتاب « Ethics: a contemporary introduction » نوشتۀ هری. جی. گنسلر. کتاب پیشرو دربارۀ موضوعات و مباحثی است که در فلسفۀ اخلاق معاصر مطرح شده است؛ و بسیاری از دیدگاه های اساسی ای را دربر می گیرد که به فرا اخلاق و اخلاق هنجاری مربوط است. در این کتاب این دیدگاه های اخلاقی با موضوعات مشخصی، به ویژه نژادپرستی، تعلیم و تربیت اخلاقی و سقط جنین مرتبط شده است. نویسنده مخاطب کتاب خودش را دانشجویان دورۀ کارشناسی می داند که یک یا دو دوره را در فلسفه گذرانده اند.
نگارنده در ابتدای هر فصل از زبان یک دانشجوی فرضی که نمایندۀ دیدگاه اخلاقی است دفاعی روشن و قوی از آن دیدگاه ارائه می کند. بدین شیوه از مخاطب می خواهد که آن دیدگاه را جدی بگیرد و بر اساس ضوابط خودش آن را فهم کند. بعد از آن نوبت به اشکالها و ایرادها می رسد. با همۀ اینها نگارنده در صدد است خواننده را به تفکر انتقادی ترغیب کند.
نگارنده در هر فصل با پرسش هایی دربارۀ متن آن فصل آغاز می کند و با معرفی کتاب ها و مقالاتی برای مطالعۀ بیشتر به پایان می برد.
چنانکه که گفته شد کتاب حاضر به دو بخش فرا اخلاق و اخلاق هنجاری می پردازد و لذا فصول این کتاب را با توجه به این دو بخش اجمالاً از نظر می گذرانیم.
در فصل اول، نسبی نگری فرهنگی، دانشجوی فرضی (سارای نسبی نگر) به تبیین نسبی نگری می پردازد. بر اساس نسبی نگری فرهنگی «خوب» یعنی آنچه اکثریت اعضای یک فرهنگ خاص «مورد تأیید» قرار داده اند. مثلاً، نوزاد کشی به طور عینی نه خوب است و نه بد. در جامعه ای که مورد تأیید قرار می گیرد خوب، و در جامعه ای که مورد تأیید قرار نمی گیرد بد است. و در ادامه با انتقاداتی به نسبی نگری فرهنگی و مباحث تکثر اخلاقی، ارزش های عینی، و علوم اجتماعی این فصل پایان می پذیرد.
در فصل دوم، شخصی انگاری، دانشجوی فرضی (سام شخصی انگار) شخصی انگاری را تبیین می کند. بر اساس شخصی انگاری داوری های اخلاقی ما توصیف احساسات شخصی ماست: «الف خوب است» یعنی «من الف را دوست دارم». ما باید اصول اخلاقی خود را با پیروی از احساسات خودمان برگزینیم. در ادامه با نتقاداتی به شخصی انگاری و مباحث سارای آرمان گرا، انتقاداتی به دیدگاه ناظر آرمانی فصل به پایان می رسد.
در فصل سوم، فراطبیعت گرایی، دانشجوی فرضی (سارای فراطبیعت گرا) فراطبیعت گرایی را تبیین می کند. بر اساس فراطبیعت گرایی داوری های اخلاقی، خواست خدا را توصیف می کنند: «الف خوب است» یعنی «خدا الف را می خواهد.» خواست خداست که نظام اخلاق را بوجود می آورد و اخلاق بر دین استوار است. در ادامه با مباحث آگاهی از خواست خدا، اخلاق و خداناباوران، پرسش سقراطی، ادلۀ فراطبیعت گرایی، و اخلاق و دین فصل تمام می شود.
در فصل چهارم، شهود باوری، دانشجوی فرضی (سام شهود باور) شهود باوری را تبیین می کند. در شهودباوری سه ادعا وجود دارد: 1) «خوب» مفهومی غیر قابل تعریف است. 2) حقایق عینی اخلاقی وجود دارند. 3) برای آنانکه به بلوغ عقلی رسیده اند حقایق پایه ای اخلاق بدیهی اند. در ادامه با مباحث حقایق عینی، حقایق بدیهی، و انتقادها فصل تمام می شود.
در فصل پنجم، عاطفه گرایی، دانشجوی فرضی (سارای عاطفه گرا) عاطفه گرایی را تبیین می کند. بر اساس عاطفه گرایی داوری های اخلاقی احساست مثبت یا منفی ما را نسبت به چیزی بیان می کنند. «الف خوب است» معادل این است که بانگ و فریاد برآوریم که «آفرین به الف!» - و از اینرو نه صادق است نه کاذب. بنابراین نه حقایق اخلاقی وجود دارند و نه معرفت اخلاقی. در ادامه با مباحث «خوب» بیان عاطفه است، استدلال اخلاقی، اشکالات پوزیتیویسم، انتقادهای دیگر، و عاطفه گرایی تعدیل شده فصل تمام می شود.
در فصل ششم، توصیه گرایی، دانشجوی فرضی (سام توصیه گرا) توصیه گرایی را تبیین می کند. بر اساس توصیه گرایی داوری های اخلاقی نوعی توصیه یا امر و دستورند. داروی های اخلاقی ، مثل گزاره های سادۀ امری همچون «در را ببند» از واقعیت ها خبر نمی دهند و بنابراین نه صادق اند نه کاذب؛ بلکه حاکی از اراده یا امیال ماست. در ادامه با مباحث آزادی و عقل، استدلال اخلاقی، مخالفت با نازیسم، و انتقادها فصل به پایان می رسد.
فصل هفتم، سازواری، به مباحث سازواری در باورها، سازواری در اراده، ادلۀ نژادپرستانه، بی طرفی، و چرا سازواری لازم است اختصاص دارد. نگارنده در این فصل در پاسخ به این پرسش که چگونه باید دربارۀ اخلاق استدلال کنیم؟ اصل های سازواری را ابزارهای کارآمدی برای استدلال اخلاقی می داند: 1) منطقی بودن، 2) سازواری اهداف – وسایل، 3) با وجدان بودن، و 4) بی طرفی.
فصل هشتم، قاعدۀ زرین، به مباحث قضیۀ قاعدۀ زرین، قاعده تحت اللفظی، آزارطلب ها (مازوخیست ها)، پرسش هایی دربارۀ قاعدۀ زرین، و چرا از قاعدۀ زرین پیروی می کنیم، می پردازد. قاعدۀ زرین مقتضی این است که ما با دیگران فقط آن طور رفتار کنیم که در همان موقعیت رضایت می دهیم با ما رفتار شود. قاعدۀ زرین مهم ترین اصل کتاب، و چه بسا مهم ترین قاعدۀ زندگی ماست. نگارنده قاعده زرین را از شرایط سازواری می داند.
فصل نهم، عقلانیت اخلاقی، با مباحث شروط عقلانیت، خواسته های معقول، قاعدۀ زرین و نژادپرستی، تعلیم و تربیت اخلاقی، و پرسش هایی دربارۀ عقلانیت سروکار دارد. نگارنده در این فصل به این پرسش ها می پردازد که چگونه می توانیم اصول اخلاقی خود را به طریقی انتخاب کنیم که عاقلانه ترین و معقول ترین راه باشد؟ چگونه می توانیم دربارۀ موضوعات اخلاقی دلیل بیاوریم و بحث کنیم؟ عقلانیت اخلاقی مستلزم چیست؟
فصل دهم، پیامدگرایی، به مباحث اخلاق هنجاری، سارای فایده باور، انواع پیامدگرایی، لوازم عجیب و غریب، سام طرفدارِ فایده باوری قاعده نگر، و مشکلات فایده باوریِ قاعده نگر اختصاص دارد. بر اساس پیامدگرایی ما فقط یک وظیفۀ اصلی داریم. انجام دادن هر کاری که بهترین پیامدها را می آورد. فی نفسه مهم نیست که چه نوع کاری انجام دهیم، تنها چیزی که مهم است این است که نتایج خوب به حداکثر برسد.
فصل یازدهم، ناپیامدگرایی، به مباحث سارای طرفدار دیدگاه راس، وظیفۀ اصلی ما، هنجارهای استثناپذیر، عدالت توزیعی، ده فرمان، و فضیلت ها و حق ها می پردازد. بر اساس ناپیامدگرایی برخی از انواع کارها (مثل خلف وعده یا کشتن بی گناهان) فی نفسه نادرستند، نه فقط به خاطر آنکه پیامدهای بدی دارند. اینطور کارها شاید بی استثنا نادرست باشند، شاید هم فقط یک اصل مستقل اخلاقی به ضد آنها وجود داشته باشد.
فصل دوازدهم، فصل تلفیقی، با مباحث ناپیامدگرایی، پیامدگرایی، دیدگاه های فرااخلاق، و سازواری قاعدۀ زرین سر و کار دارد. نگارنده در فصل پایانی همۀ دیدگاه های متفاوت اخلاقی را در یک موضوع اخلاقی خاص – یعنی بحث شدیداً جنجال برانگیز سقط جنین – اعمال می کند. این بحث نمونه ای از اخلاق هنجاری کاربردی است.
در پایان خواندن این کتاب را به همۀ کسانی که سعی در آشنایی مقدماتی با فلسفۀ اخلاق دارند توصیه می کنم.
هری. جی. گنسلر استاد گروه فلسفه دانشگاه جان کارول می باشد.