اخلاق و آیین نقد چگونه باید باشد؟
ترس از نقد، گویی همچون ترس از مرگ است، چون کسانی به گفته حسن انوشه، با شنیدن خبر نقدی که بر کتابشان نوشته شده است، از فرط ناراحتی کارشان به بیمارستان کشیده میشود.
یکی از اصول بدیهی معرفت شناسی این است که معرفت بشری آمیخته به خطا و لغزشهاست و برای کشف حقایق و حرکت رو به جلوی نظریات میبایست به بازنگری آنها پرداخت، از کاستیها و کژیها پرده برداشت و خلأها را پر کرد. از اینجاست که نقد ضرورت مییابد. نقد در صورتیکه بر اصول علمی منطبق باشد و از انگیزههای غیر معرفتی عاری، از لوازم رشد و بالندگی به شمار میآید.
در جامعه کنونی ما نقد کتاب شاید عمری پنجاه ساله داشته باشد، در طی این نیم قرن، جریان نقد فراز و نشیبهای فراوانی داشته، آسیب شناسی این پدیده حاکی از آن است که جدای از عوامل جامعه شناسی، روانشناسی و حتی سیاسی، بیشتر کسانی که گام در این وادی نهادهاند، با اصول و مبانی آن آشنایی نداشتهاند و با تکیه بر این قاعده نانوشته «خود راه بگویدت که چون باید رفت» نقدنویسی را آغاز کردهاند.
در کشور ما نقد چهرهای دوگانه دارد، از سویی، شاهد مجلات متعددی هستیم که یا به نقد کتاب اختصاص دارند یا بخش قابل توجهی از آنها ویژهٔ نقد است. این چهره و رویهٔ روشن نقد است، اما چهره دیگر نقد به این روشنی نیست. در چند دهه گذشته، شاهد نقدهایی بودهایم که به همه چیز شبیه بودهاند، جز نقدی عالمانه و هر کارکردی داشتهاند جز پیشبرد دانش و معرفت.
ترس از نقد، گویی همچون ترس از مرگ است، چون کسانی به گفته حسن انوشه، با شنیدن خبر نقدی که بر کتابشان نوشته شده است، از فرط ناراحتی کارشان به بیمارستان کشیده میشود. (کتاب هفته شماره 204).
با گذشت بیش از هفت دهه از تاریخ مطبوعات و در پی آن، نقد جدید در کشور، همچنان پس از آنکه ناقدی، نقدی بر تألیف یا ترجمهای مینویسد، گاه شاهد آن هستیم که نویسنده یا مترجم بر بی ادبی آن ناقد انگشت میگذارد و از او میخواهد تا فرق بین نقد و انتقاد یا نقد و تنقید را بداند.
نوشته حاضر در پی آن است تا کنش و منطق نقد را تحلیل کرده و اصول اخلاقی حاکم بر این حرفه را بازگو کنند. هدف نگارنده، بازگویی کلیاتی در این حوزه نیست؛ بلکه توجه به جزئیات پنهان مانده در این عرصه، مو را از ماست کشیدن و تلاش برای لایروبی این رود و فراهم آوردن بستری مناسب برای فرهنگ انتقادی در فرهنگ خویش است؛ فرهنگی که بیش از هزار سال پیش؛ چنان آثار انتقادی ارجمندی به یادگار گذاشته است که همچنان درسآموز هستند.
بخش نخست- مبانی نقد.
در این بخش طی پنج فصل، مباحث نظری نقد و کارکرد آن گزارش و تحلیل میشود. در واقع، درباره ماهیت و کارکرد نقد و ابعاد اخلاقی آن تحلیل دقیقی انجام نشده است. در بخش فعلی، سعی میشود این کاستی برطرف و دور از تعاریف شخصی، تحلیلی فرایندی از ماهیت و کنش نقد ارائه و سرانجام با تحلیل موضوع اخلاقیت نقد، ضوابط اخلاقی حاکم بر آن گفته شود.
نقد پژواک نوشته است.
نقد و دانش گستری.
نقد چیست.
آیا نقد اخلاقی است.
اخلاق نقد.
بخش دوم- آیین نقد.
در این بخش به نحوه کاربست اصول اخلاقی نقد در عمل اشاره میشود و برخی نکات عملی و روشی را برای نقد آثار به دست میدهد. کافی نیست بدانیم اخلاق حاکم بر نقد کتاب چیست، بلکه در کنار آن و بیش از آن، نیازمند قواعد مشخص و دقیقی برای کاربست این اصول اخلاقی هستیم.
آیین نقد نوشتههای تألیفی.
آیین نقد و آثار ترجمه شده.
پاسخگویی به نقدها.
کتابنامه.
«اخلاق و آیین نقد کتاب» را دکتر سید حسن اسلامی در 224 صفحه نگاشته است. این کتاب را انتشارات خانه کتاب در سال 1391 در دو هزار نسخه منتشر کرده است.
منبع:
Pasted from <http://appliedethics.blogfa.com/cat-19.aspx>