کتابخانه «شکوفایی و رشد»

کار ما، تخصصی، تربیت است؛ کوچینگ؛ مهارت شکوفا شدن و رشد دادن

کتابخانه «شکوفایی و رشد»

کار ما، تخصصی، تربیت است؛ کوچینگ؛ مهارت شکوفا شدن و رشد دادن

بهترین روشها، ترفند و تکنیکهای تربیت را
در کنار هم جمع کردیم...
پاسخهایی کاربردی، معتبر و تاحدامکان جامع به سوال های رایج...

«محمدرضا سرافرازی»
«محمدرضا سرافرازی»

طبقه بندی موضوعی وبلاگ اخلاق و تربیت

بازگشت به فهرست اصلی

کتاب «انسانیت: تاریخ اخلاقی سده بیستم» منتشر شد

گروه خبرنگاران افتخاری / نظام مشرفی نبی کندی: کتاب « انسانیت: تاریخ اخلاقی سده بیستم» تألیف جاناتان گلاور با ترجمه افشین خاکباز و ویراستاری خشایار دیهیمی توسط انتشارات آگه منتشر شد.

به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، تاریخی که گلاور ارائه می‌دهد واقعاً هولناک است ولی به دلیل معنایی که سعی می‌کند به آن ببخشد، جذاب و آموزنده نیز است. بررسی تاریخی نگران‌کننده گلاور نشان می‌دهد که چگونه انسانیت‌زدایی فردی و جمعی از دیگران، فاصله‌گیری کافی از  دیگران برای ندیدن رنج و محنتشان تقسیم مسئولیت اعمال در میان جمعی بزرگ و عقلانی‌سازی فایده‌گرایانه و آرمانشهری می‌تواند هویت اخلاقی را بفرساید.

این کتاب آموزنده که ارزش خواندن را دارد به بررسی موضوعات مهمی همچون حساب کشیدن از تاریخ می‌پردازد. این کتاب در 7 بخش و 43 فصل نگارش شده است که بخش اول آن به موضوع اخلاق بدون قوانین اخلاقی می‌پردازد دوره‌ای که اخلاق و دین  مورد حمله قرار می‌گیرند بخش دوم به روا‌ن‌شناسی اخلاقی جنگ‌افروزی، بخش سوم به بررسی قبیله‌گرایی، بخش چهارم به دام جنگ و بخش پنجم به دوره باور وحشت و دوره استالین و جانشینانش می‌پردازد. در بخش ششم به ارداه معطوف به بازآفرینی انسان، دوران تجربه نازی‌ها و در بخش پایانی به بررسی باب تاریخ اخلاقی اخیر انسانیت در سده بیستم می‌پردازد.

گرچه کتاب حاضر حاوی نکات بسیار تاریک بی‌شماری است ولی پیام آن بدبینی نیست. باید نگاهی دقیق و روشن به برخی هیولاهای درون داشته باشیم اما این بخشی از برنامه به بند کشیدن و رام کردن این هیولاهاست و هدف دیگر این کتاب دفاع از امید به عصر روشنگری به جهانی صلح‌آمیزتر و انسانی‌تر است.

خشایار دیهیمی در ابتدای این کتاب می‌نویسد: «خواندن این کتاب نگاه مرا به زندگی دیگران و اساساٌ اهمیت ذاتی زندگی تغییر داد به‌ویژه بیزاری‌ام را از جنگ و کشتار و شکنجه تحت هر عنوان بسیار بیشتر کرد و در یک کلام این کتاب مرا منقلب کرد و وظایف انسانی‌ام را به من یادآور شد امیدوارم برای شما خوانندگان نیز چنین باشد!».

کتاب «انسانیت: تاریخ اخلاقی سده بیستم» با ترجمه افشین خاکباز و ویراستاری خشایار دیهیمی در 692 صفحه مهرماه سال جاری از سوی نشر آگه در تیراژ 1100 نسخه و با قیمت 35000 تومان منتشر شده است.

 Pasted from <http://www.iqna.ir/fa/News/1311861>

 

.........................................

معرفی ای دیگر از این کتاب


معرفی کتاب : «انسانیت: تاریخ اخلاقی سده بیستم»

.........................................

مقاله ای درباره این کتاب

درباره کتاب «انسانیت: تاریخ اخلاقی سده بیستم» یا فروپاشی اخلاقیات

نویسنده: آریامن احمدی

     قرن ما پیش از این با اسطوره زدایی از طبیعت و تقدس زدایی از گفتارهای متافیزیک و با سویه های عقل گرایی محض و انسان محوری، به انقیاد کشیدن امر والاو برجای نشاندن انسان بر تخت آسمانی اش همت گمارد تا انسان را عملادر برابر انسان قرار دهد: بدین گونه جنگ ها به جای دعاهای مردم از آسمان نازل شدند. شمارش معکوس پیشترها آغاز شده بود: جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، حمله اتمی به هیروشیما، حمله موشکی به درسدن آلمان، فجایع انسانی در کشورهای آفریقایی، اروپایی، امریکایی و آسیایی و... همه و همه یکی پس از دیگری واقعیت انسان مدرن را آشکارتر کرد: انسان نه فقط امر مقدس، که خود را نیز به یوغ کشید. عقل لجام گسیخته شد و امیال در دامان تمدن رها شدند و انسان را از کنترل بر خود ناتوان کرد. عقل به ضعف خود پی برد و امیال رهاشده، قدرت کنترل خود را از دست دادند و سرانجام انسان ماند و هزارتوهای تودرتوی بی گریز و این فکر که نیچه در «تبارشناسی اخلاق» برگفته بود: «در این شکی نیست که با خودآگاه شدن خواست حقیقت، اخلاق نیز از این پس رو به نابودی می رود: این نمایش بزرگ در صد پرده برای دو سده آینده اروپا رقم زده شده است، ترسناک ترین و پرسش برانگیزترین و ای بسا نومیدبخش ترین نمایش هاست.» و انسان در پی پاسخ به آن علامت سوال بزرگ و جوابی که پاسخ به آن هم راه به جایی نخواهد برد. ما انسان را نه تنها به آسایش نرساندیم، که آرامش نسبی را نیز از او بازگرفتیم. کاری کردیم که انسان، انسانیتش را از یاد ببرد تا بی رحمانه و تنها به صرف وظیفه و ایدئولوژی برساخته، آدم بکشد و همراه با خوانش «آی آدم ها» به تماشای غرق شدن آدم ها بنشینیم، بی آنکه تلاشی برای نجات شان کنیم: چراکه سرنوشت همه ما همان غرق شدن است در خود یا دیگری. اکنون با پایان سده بیستم به دشواری می توان سخن راند که از قانون اخلاق یا پیشرفت اخلاقی پیش تر رفته ایم. اگر برگردیم به عقب تر، کانت را به یاد خواهیم آورد که گفته بود دو چیز ذهنش را از ستایش و احترام لبریز می کند: یکی آسمان پرستاره بر فراز سر و دیگری قانون اخلاقی در قلب و یک قرن بعد در همراهی با کانت، لرد اکتون نیز تاکید کرد که اندیشه ها دگرگون می شوند، رفتارها تغییر می کنند، عقاید برمی خیزند و فرومی ریزند، ولی قانون اخلاق بر صخره های ابدیت نبشته است. اما نه به باور کانت و نه اکتون، جهان ما در پایان سده بیستم، به باور نیچه در تبارشناسی اخلاق نزدیک تر شده است: «بحران اقتدار اخلاقیات»: گویی اکنون دیگر قوانینی که بر صخره های ابدیت نبشته شده، کمی رنگ باخته است! هنوز فراموش نکرده ایم که آغاز سده بیستم خوش بینی برخاسته از روشنگری، تصویری را برای ما ترسیم می کرد که بر اساس آن گسترش چشم انداز انسانی و علمی به رنگ باختن جنگ و سایر شکل های بی رحمی و بربریت منجر شد و چنین رخدادهایی را در تالار وحشتی که بخشی از موزه گذشته بدوی بود، به بایگانی تاریخ می سپرد. چنین توقعات و انتظاراتی سبب شد تا قرن هیتلر، استالین، پل پت و صدام حسین ما را غافلگیر کند: آتشفشان های به ظاهر خاموش واقعا خاموش نبودند. (و اکنون بار دیگر فاجعه انسانی در کشورهای آسیایی به ویژه مصر و سوریه و در یک نگاه کلی دیکتاتورهای شرقی را به خاطر بیاورید!)

    جاناتان گلاور در «انسانیت: تاریخ اخلاقی سده بیستم» ما را با این خطرات یک بار دیگر رودررو می کند و به ما یادآوری می کند: «آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد می سپارد جان!» به قول مایکل کرلین، گلاور تاریخی را در این کتاب ارائه می دهد که واقعا هولناک است، ولی به دلیل معنایی که سعی می کند به آن ببخشد جذاب و آموزنده نیز هست. بررسی تاریخی نگران کننده گلاور نشان می دهد که چگونه انسانیت زدایی فردی و جمعی از دیگران، فاصله گیری کافی از دیگران برای ندیدن رنج و محنت شان، تقسیم مسوولیت اعمال در میان جمعی بزرگ و عقلانی سازی فایده گرایانه و آرمانشهری می تواند هویت اخلاقی را بفرساید. کتاب حاضر تلاشی است برای بخشیدن بعدی تجربی به اخلاقیات یا به عبارت دیگر تلاشی برای جمع کردن اخلاق با تاریخ. گلاور در این کتاب از اخلاق برای طرح پرسش هایی در برابر تاریخ استفاده می کند و تلاش دارد متقابلااز تاریخ برای ارائه تصویری از استعدادهای پنهان انسان استفاده کند که به اخلاقیات ربط پیدا می کند. سقوط اقتدار دین و زوال باور به خدا سبب شده که این مساله برای بسیاری از افرادی که فیلسوف هم نیستند، به مشکلی بدل شود.

    اخلاق با چالش دیگری نیز روبه رو است: همان چالشی که داستایوفسکی از زبان ایوان کارامازوف بیان می کند: «اگر باور به امر مقدس نباشد، انجام هر کاری مجاز است» نقطه ختم و اوج نقد او جهانی است که در آن ، آنچه در بلغارستان رخ داده است: یعنی سوزاندن زنان و کودکان و تجاوز به آنان. زندانیان را در شب آخر زندگی از گوش به حصار میخ می کردند و سپس به دار می آویختند، (این بی رحمی را هیچ حیوانی مثل انسان نمی تواند چنین ماهرانه و هنرمندانه به کار ببندد!) کودکان را با خنجر از رحم مادران بیرون می کشیدند، نوزادان شیرخواره را به هوا پرتاب می کردند و با سرنیزه می گرفتند: «لذت بخش ترین حالت این بود که این کار را جلوی چشمان مادران انجام

    دهند.» پرسش دشوار و بی پاسخ در برابر چنین ظلمی آن است که تکلیف اخلاق چه می شود؟ پاسخ را می توانید در لایه های تاریک «انسانیت: تاریخ اخلاقی سده بیستم» جست وجو کنید. در تاریک ترین لایه های کتاب نیز - که تاکید نویسنده بر عدم پیام بدبینی است- کورسوی امیدی همچنان هست!

    «انسانیت: تاریخ اخلاقی سده بیستم» را افشین خاکباز ترجمه و خشایار دیهیمی ویرایش و نشر «آگه» منتشر کرده است.

منبعروزنامه اعتماد

Pasted from <http://appliedethics.blogfa.com/cat-19.aspx>

 

محمدرضا سرافرازی اردکانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی