همت عالی
نویسنده: محمد نوری
صفحه 78 الی 80 نسخه چاپی
اشاره : یکی از ابزارهای مهم برای فتح قلههای سعادت و کمال، داشتن اهداف متعالی است. از سوی دیگر، داشتن آرزوهای بلند در تفکر اهل بیت علیهم السلام یکی از لغزشگاههای مهم انسان دانسته شده است. در این جستار، برآنیم که جایگاه و ارزش همت عالی را در سرنوشت آدمی تبیین کنیم و سپس تمایز آن را با آرزوهای طولانی داشتن بیان نماییم.
همّت عالی، عبارت است از چشم به بالاترین قلّه دوختن و امیدرسیدن به آن را در دل زنده نگهداشتن. همّت عالی، یعنی به کم قانع نشدن، یعنی دامنه را مسکن نگرفتن. همت عالی، یعنی به کارگیری همه تلاش برای رسیدن به بالاترین نقطه، یعنی رضایت ندادن به وضع موجود، تا رسیدن به برترین وضعیت. کسی که به کم رضایت میدهد، خیلی زود از حرکت میایستد. از ما خواسته شده است «بالاترین» را هدف بگیریم و با استمداد از خدا و عزمراسخ، «بهترین» شویم1.
قرآن کریم در وصف «بندگان خدای رحمان» میفرماید:
الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِمامًا2
و کسانیاند که میگویند: «پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنی چشمان [ما] باشد، و ما را پیشوای پرهیزگاران کن».
خواست و آرزوی بندگان خدا، تنها به جهنم نرفتن، نسوختن و رهایی از عذاب خدا نیست. بندة خدا، تنها به متقیشدن نیز راضی نمیشود. همّت او آن است که پیشوا و درسآموز متقیان باشد و به گونهای شود که چشم همة نیکان و وارستگان به او دوخته گردد. به نجات از غضب خدا و آتش دوزخ بسنده نمیکند. کودکان و دیوانگان و چارپایان هم گرفتار خشم خدا نمیگردند و به آتش نمیسوزند. انسان که قابلیّت خلیفة الهی و وصول به قرب و رضوان خدا را دارد، چرا این همه کوتاهنظر و دونهمّت باشد؟
در زیارت جامعه کبیره خطاب به امامان معصوم علیهم السلام میگوییم:
وَجَعَلَنی مِمَّن یَقتَصُّ آثارَکُم، وَیَسلُکُ سَبیلَکُم، وَ یَهتَدی بِهداکُم، وَیُحشَرُ فی زُمرَتِکُم، وَ یَکِرُّ فی رَجعَتِکُم، وَ یُمَلَّکُ فی دَولَتِکُم، وَ یُشَرَّفُ فی عافِیَتِکُم، وَ یُمَکَّنُ فی أَیّامِکُم، وَ تَقِرُّ عَینُهُ غَداً بِرُؤیَتِکُم، بِأَبی أَنتُم وَ أُمّی وَ نَفسی وَ أَهلی وَ مالی؛
خدا مرا از کسانی قرار دهد که اثر شما را دنبال میکند، و به راه شما میرود، و به هدایت شما راهیافته میان شما محشور میشود، و در رجعت و بازگشت شما برمیگردد، و در دولت شما کارگزار و در زمان عافیت شما صاحب شرافت و در روزگار شما صاحب مکانت است، و فردا، دیدگانش به دیدار شما روشن میشود. پدرم، مادرم، جانم، خانوادهام و دارییام فدای شما باد!... .
این فراز زیارت، درس همت میآموزد. آنچه ما از درگاه خدا میطلبیم، تنها امان از ناخرسندی امامان معصوم علیهم السلام نیست؛ دیدار سیمای دلربایشان نیز به تنهایی ما را کافی نیست؛ به اقلّ خشنودی آنها هم بسنده نمیکنیم. همت ما آن است که از یاوران و شیعیان خاص3 آنان و کارگزار مؤثر دولتشان باشیم. آرزوداریم چشم امید امام عصر علیه السلام به ما دوخته شود و امور اساسی آن دولت جهانی به دست ما انجام پذیرد؛ شبیه مناسبتی که میان مالک اشتر رحمه الله و امیرمؤمنان صلوات الله علیه بود.
امام زمان علیه السلام هم پس از ظهور، در رتق و فتق امور اجتماع، به بازوان اجرایی و مدیریتی بسیار توانمندی نیاز دارد که کارگزاران ردة اول و کادر نهضت آن امام را تشکیل میدهند و ظهور آن حضرت، به حضور آنان وابسته است. در این فراز از زیارت جامعه، از خدای بزرگ میخواهیم ما نیز در شمار آن بزرگان و کارگزاران باشیم و در چشم و قلب حضرتش مکانتی والا و شرافتی عظیم داشته باشیم.
پس از این درخواست البته نیل به زیارت آن جمال دلربا را مسألت میکنیم «وَ تَقِرُّ عَینُهُ غَداً بِرؤیَتِکُم» و توجه داریم که رسیدن به این درجات مشروط به دستشستن از مال، جان، پدر، مادر، خانواده و گسست همة دلبستگیها است «بأَبی أَنتُم وَ أُمّی وَ....».
اگر مطابق دستور قرآن کریم، رسول خدا صلی الله علیه و آله را اسوه و الگوی خود بدانیم4 و امامان معصومعلیهم السلام را پیشوای حرکت خود بگیریم، هیچگاه به وضع موجود خود رضایت نمیدهیم، احساس استغنا نمیکنیم و همیشه برای بهتر شدن و پیشتر رفتن تلاش و تکاپو به کار میگیریم.
این اعتقاد که معیار سنجش ارزش اعمال در صحنة قیامت، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام است، ما را بر آن میدارد که در تکمیل کمّی و کیفی عمل، همت بیشتری ورزیم و هیچگاه به موقعیت فعلی خود دلخوش و مغرور نشویم:
وَاجعَلنی مِن أَحسَنِ عَبیدِکَ نَصیباً عِندَکَ وَ أَقرَبِهِم مَنزِلَةً مِنکَ وَ أَخَصِّهِم زُلفَةً لَدَیکَ5؛
مرا چنان قرار ده که نصیب بهترین بندگانت را نزد تو داشته باشم و نزدیکترین منزلت و بیشترین تقرب به تو را به دست آورم.
الهی هَب لی کَمالَ الإنقِطاعِ إلَیکَ6 ؛
خدایا! نهایت جدائی به سوی خودت را به من عطا فرما.
یک سؤال: آیا انتخاب اهداف بسیار بلند و دور از دسترس، مانع ازعمل و اقدام نیست؟ همین که انسان مقصد حرکت خود را از نقطهای دست نایافتنی قرار دهد، امید و انگیزه از او سلب شده و از حرکت باز خواهد ماند. آیا مناسبتر نیست انسان تصوّر درجات عالی و قلل رفیع را فراموش کند و به اهداف میانی بسنده نماید؟
پاسخ: رو به قلّه داشتن، به معنای گام بر قلّه نهادن نیست. کوهنورد موفّق، همیشه نظر به قلّه و عزم رسیدن به آن را دارد؛ ولی در هر لحظه، تنها یک قدم برمیدارد. شناخت انسان کامل و تکاپو برای نزدیک شدن به آن، به منزلة نظر به قله است؛ ولی توقع «یکباره به قله رسیدن» خواب شیرینی است که هرگز تعبیر نخواهد شد. برای رسیدن به مطلوبها و آرمانها، برنامهریزی متناسب با توان و رعایت آنها به طور مستمر ضروری است. باید دانست که ظرفیت ما و مسؤولیت ما در هر مرحله، تنها «یک گام به پیش رفتن» است. بلند کردن وزنههای سنگین، برای کسی که تمرین وزنهبرداری را تازه آغاز کرده و در ابتدای راه است، نتیجهای جز آسیبرساندن به بدن و از دست دادن تواناییها ندارد. پس برای حرکت، این هر دو لازم است: «ایدهآلنگری و آرمانخواهی در مقام نظر» و «واقعگرایی در مقام عمل». نگاه به آرمان نهایی، حرکتِ ما را تصحیح و استمرار حرکت را تضمین میکند؛ زیرا روحیة رضایت از وضع موجود و احساس استغنا را سرکوب میکند. واقعبینی و شناخت محدودیّتها و اندازهها نیز از سرخوردگی و ناامیدی جلوگیری میکند.
پینوشتها:
1 . در قرآن کریم از میان پیامبران، تنها رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و حضرت ابراهیم علیه السلام الگو معرفی شدهاند. « لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ، (سوره احزاب:21) ؛ « قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ» (سوره ممتحنه: 4).
2 . سوره فرقان: 74.
3 . وَ جَعَلنی مِن خیارِ مَوالیکُم (زیارت جامعه).
4 . « لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ » (سوره احزاب: 21).
5 . مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
6 . همان، مناجات شعبانیه