کتابخانه «شکوفایی و رشد»

کار ما، تخصصی، تربیت است؛ کوچینگ؛ مهارت شکوفا شدن و رشد دادن

کتابخانه «شکوفایی و رشد»

کار ما، تخصصی، تربیت است؛ کوچینگ؛ مهارت شکوفا شدن و رشد دادن

بهترین روشها، ترفند و تکنیکهای تربیت را
در کنار هم جمع کردیم...
پاسخهایی کاربردی، معتبر و تاحدامکان جامع به سوال های رایج...

«محمدرضا سرافرازی»
«محمدرضا سرافرازی»

طبقه بندی موضوعی وبلاگ اخلاق و تربیت


2. عوامل رشد نفاق و ریا و راه‌هاى درمان آن چیست و چگونه مى توان حق را ازناحق تشخیص داد؟
براى پاسخ به این سؤال، در ابتدا به حقیقت ریا اشاره مى کنیم:
ریا، از روایت گرفته شده است و تعریف آن، عبارت است از: طلب منزلت و مقام در قلب هاى مردم، به وسیله عبادات و طاعاتخداوند متعال. این گونه ریا حرام است و سبب باطل شدن عبادتمى شود.
شخص ریاکار، نزد مردم چنین نشان مى دهد که مخلص و مطیع واقعى خداوند است؛ در صورتى که در حقیقت چنین نیست. باید توجه داشت: اولاً تحقق ریا، به قصد ریا مشروط است. و ثانیاً به داشتن غرضى از اغراض دنیوى نظیر کسب محبوبیت، ثروت و ریاست وابسته مى باشد.
بخش اول پاسخ:
در علاج و درمان ریا، عالمان علم اخلاق به عواملى اشاره کرده اند:
1. ریشه ریا، حب جاه و منزلت نزد مردم است و آن را باید ریشه کن کرد.
2. باید ضرر ریا را شناخت که چگونه قلب را تیره کرده و توفیق اصلاح نفس را مى گیرد و اعمال نیک انسان را نابود ساخته و به آتش دوزخ تبدیل مى نماید.
3. طلب جاه و مقام نزد خلق، اظهار نیاز نزد نیازمندان است که آنان نیز همه محتاجانى در پیشگاه خدایند و منزلت نزد آنان اندک سودى ندارد.
4. توجه داشتن به نعمت هاى اخروى و مقامات معنوى.
5. عادت کردن به عبادت پنهانى. البته در ابتداى مبارزه، سخت است؛ ولى با مداومت و تمرین آسان خواهد شد.
البته براى از بین بردن ریا لازم نیست انسان خود را برابر مردم، فردى گناهکار جلوه دهد. که این کار خود ناپسند و خلاف رضاى خدا است، زیرا خداوند دوست دارد آبروى بنده مؤمنش نزد مردم حفظ شود و اگر لغزشى دارد، نزد آنان رسوا نگردد، ولى بنده باید رابطه خود را با پروردگار نیکو گرداند و در پنهان، از گناهان خویشتوبه کند و عهد نماید از معاصى دست خواهد کشید و در این کار هم از او مدد جوید.
بخش دوم پاسخ:
حق و شناخت آن:
در فرهنگ معین، حق به راستى، درستى و حقیقت مقابل باطل تعریف شده است. «راغب اصفهانى»، (مفردات، ص 124) حق را به معناى مطابقت و موافقت دانسته و موارد کاربرد آن را چهارگونه معرفى میکند:
1. آفرینندة شى ء به مقتضاى حکمت (خالق حکیم)؛
2. آفریده به مقتضاى حکمت (مخلوق حکیمانه)؛
3. اعتقاد به چیزى مطابق حقیقت آن شى ء (اعتقاد حق)؛
4. رفتار و گفتار، آن‌گونه که واجب است.
الف) مبنا و معیار حق
1. مى دانیم که خداوند حق است: «ذلِکَ بِأَنَّ اَللهَ هُوَ اَلْحَقُّ،»1 و «فَذلِکُمُ اَللهُ رَبُّکُمُ اَلْحَقُّ،»2 و «اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ،»3
2. پیامبر- صلی الله علیه و آله- حق است: «یا أَیُّهَا اَلنَّاسُ قَدْ جاءَکُمُ اَلرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّکُمْ،»4.
3. کلام خدا حق است: «نَزَّلَ اَلْکِتابَ بِالْحَقِّ،»5.
4. امامان نیز برحقند: به این دلیل که قرآن مى فرماید: «ما آتاکُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ» و پیامبر- صلی الله علیه و آله- نیز در حدیث ثقلین فرمود: «انى تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتى اهل بیتى لن تضلوا ان تمسکتم بهما ابدا و انما لن یفترقا حتى یردا على الخوض» و نیز فرمود: «ان مثل اهل بیتى کمثل سفینة نوح من رکبها نجى و من ترکها غرق». آن حضرت در جاى دیگر مى فرماید: «على مع الحق والحق مع على اللهم ادرالحق معه حیث دار،»6
ب) راه هاى شناخت حق
براى تشخیص حق در هر زمان، باید ببینیم آیا این مطلب مطابق رضاى خدا و کلام الهى و سنت پیامبر- صلی الله علیه و آله- و گفتار حضرات معصومین- علیهم السلام- هست یا نه؟ بعضى موارد حق روشن است و با کمترین توجه، انسان حق را تشخیص مى دهد. در مواردى که تشخیص حق براى انسان دشوار است، به استناد احادیث، لازم است به علماى شیعه مراجعه شود. در مراجعه به علما باید به چند مطلب توجه داشت:
1. مراجعه به علما با مراجعه به کتاب و سنت متفاوت است. کتاب و عترت، دو اصل بنیادین هستند و در مراجعه تلاش مى کنیم معنا و مفهوم کلام آنها را دریابیم؛ اما علما، مجرا و کانال ارتباط ما با کتاب و عترت هستند. شاید تعبیر به «روات احادیثنا» و «من عرف احکامنا» و.، اشاره به همین معنا باشد.
2. علمایى که به آنان رجوع مى کنیم، باید در رفتار و عمل و زندگى، زاهد و خداترس و باتقوا و اهل اجتناب از دنیا باشند. به طور خلاصه علما واسطه اى هستند بین ما و حضرات معصومین - علیهم السلام- که به شرط پاک بودن و منزّه بودن، ما را به حق مى رسانند.
در ارتباط با این واسطه، گفتار و احکام آنان باید مستند به روایات معصومان- علیهم السلام- باشد و رفتار و عمل آنان نیز مطابق موازین شرع و رفتار حضرات معصومین باشد بنابراین به اجتهاد و دقت نظر علما نیاز داریم.
در صورت تعارض بین احکام و فتاواى علماى شیعه، باید نظر شخص فقیه تر، عادل تر، پرهیزکارتر و راستگوتر را ملاک قرار داد

محمدرضا سرافرازی اردکانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی