کتابخانه «شکوفایی و رشد»

کار ما، تخصصی، تربیت است؛ کوچینگ؛ مهارت شکوفا شدن و رشد دادن

کتابخانه «شکوفایی و رشد»

کار ما، تخصصی، تربیت است؛ کوچینگ؛ مهارت شکوفا شدن و رشد دادن

بهترین روشها، ترفند و تکنیکهای تربیت را
در کنار هم جمع کردیم...
پاسخهایی کاربردی، معتبر و تاحدامکان جامع به سوال های رایج...

«محمدرضا سرافرازی»
«محمدرضا سرافرازی»

طبقه بندی موضوعی وبلاگ اخلاق و تربیت

مقاله 54: پیامدهای تربیتی و اخلاقی شکاف دیجیتالی بین نسلی: وظیفه والدین و مبلغان

 http://s5.picofile.com/file/8137107868/digital_divide_3.jpg

در شماره جدید فصلنامه «تربیت تبلیغی» (س1، ش2، تابستان 1392، ص155-183) گفتگویی با بنده متشر شده که محور آن پیامدهای تربیتی و اخلاقی ایجاد فاصله دیجیتالی بین نسل گذشته و نسل جدید است. با توجه به استفاده روزافزون جوانان و نوجوانان از وسایلی چون موبایل، اینترنت، کامپیوتر و تبلت، و با توجه به لزوم توجه و آگاهی نسل جوان و والدین، مربیان و مبلغان دینی و مدیران جامعه از تاثیرات تربیتی و اخلاقی این فناوری ها و لزوم چاره اندیشی در این زمینه، امیدوارم این گفت و گو مفید واقع شود. امیدوارم نگاهم به طرفین این ماجرا منصفانه و واقع بینانه بوده باشد. طبیعتا نظرات شما هم در صیقل خوردن بحث می تواند موثر باشد.

ـ با توجه به طولانی بودن گفت و گو، متن کوتاه شده آن در ادامه می آید. متن کامل آن را می توانید ازاینجا دانلود کنید.

 

ـ با عرض سلام و خسته نباشید؛ از اینکه وقت شریفتان را در اختیار فصلنامه پژوهش‌نامه تربیت تبلیغی گذاشتید، نهایت تشکر را داریم. به عنوان اولین سؤال اگر امکان دارد مختصری از شرح‌حال شخصی و علمی خود را برای مخاطبان فصلنامه بیان بفرمایید؟

با نام و یاد خدا سخن را آغاز می‌کنیم و ذهن و زبانمان را به او می‌سپاریم. بنده هم ضمن عرض سلام خدمت شما و مخاطبان گرامی مجله، از اینکه امکان این گفت‌وگو را فراهم کردید، تشکر می‌کنم. حقیقتاً مطلب آن است که از زندگی شخصی بنده چیزی که بیان آن برای مخاطبان شما مفید باشد، الآن به نظرم نمی‌رسد. دربارة فعالیت‌های علمی هم باید بگویم به لطف خداوند سه دهه اخیر عمر بنده، عمدتاً صرف تحصیلات حوزوی و دانشگاهی یا فعالیت‌های فرهنگی و پژوهشی شده است. حوزه اصلی تحقیق و تحصیلم، فلسفه و کلام است؛ البته در سال‌های اخیر بیشتر بر فلسفه اخلاق متمرکز شده‌ام. حاصل تلاش‌های پژوهشی‌ام، تألیف و تدوین حدود ده کتاب و بیش از 200 مقاله بوده که برخی از آنها منتشر شده و برخی نیز هنوز منتشر نشده است. در زمینه تدریس هم از نخستین روزهای طلبگی تا به حال، کم‌وبیش و به تناوب در حوزه و دانشگاه در زمینه فلسفه اسلامی و غرب، فلسفه اخلاق، منطق، روش تحقیق، ادبیات عرب و معارف اسلامی تدریس داشته‌ام و حدود بیست سال است که با مراکز مختلف حوزوی و دانشگاهی، همکاری علمی و پژوهشی دارم. ارائه مقاله در برخی از همایش‌های داخلی و خارجی، سخنرانی علمی در مجامع حوزوی و دانشگاهی، مدیرمسئول و سردبیری مجلات علمی، ارائه مشاوره علمی و پژوهشی به طلاب و دانشجویان، طراحی فرایندهای پژوهشی، مدیریت پروژه‌های پژوهشی و ارزیابی آثار علمی نیز بخشی دیگر از فعالیت‌های بنده بوده است.

ـ یکی از موضوعاتی که حضرت‌عالی اخیراً به آن پرداخته‌اید، مسئله شکاف دیجیتالی بین نسلی است. از آنجا که این بحث را محور گفت‌وگوی حاضر قرار داده‌ایم، اگر امکان دارد این موضوع را برای مخاطبان فصلنامه تبیین فرمایید؟

برای فهم بهتر مفهوم شکاف دیجیتالی اجازه دهید از مثالی که اخیراً اتفاق افتاد، کمک بگیرم. مدتی قبل ساعت یک یا دو بعد از نیمه‌شب بود که هنگام کار با اینترنت متوجه شدم یکی از جوان‌هایی که می‌شناختم، به‌قول‌معروف «آنلاین» است؛ وقتی از او پرسیدم چرا این وقت شب نخوابیده است، گفت: «الان برنامه‌های «وایبر»، «واتس آپ» و «لاین» در تلفنم فعال است و با چند نفر از دوستانم با این برنامه‌ها در تماس هستم». طبیعتاً اگر شما از والدین این جوان دربارة این برنامه‌ها سؤال کنید ممکن است اصلاً نام آنها را هم نشنیده باشند، چه رسد به اینکه از آنها استفاده کنند یا از خوب و بد آنها خبر داشته باشند. این تفاوت و فاصله بین والدین و فرزندان را می‌توان «شکاف دیجیتالی» ‌بین دو نسل نامید.

به‌هرحال قبل از آنکه به بررسی مفصل پیامدهای تربیتی و اخلاقی شکاف دیجیتالی بین-نسلی بپردازیم، لازم است به چند مطلب اشاره شود.

اول:مسئله تفاوت و فاصله بین نسل گذشته و نسل جدید یک جامعه، نه موضوع جدید و نه مختص جامعه ما است، چراکه عوامل و زمینه‌های شکل‌گیری این شکاف، معمولاً در همه جوامع وجود داشته و دارد.

دوم: قید «دیجیتال» وقتی به شکاف بین نسلی اضافه شود، آن را به موضوعی مختص عصر حاضر تبدیل می‌کند؛ چراکه این بحث ناظر می‌شود به فاصله‌ای که بین نسل گذشته و نسل جدید به وجود می‌آید؛ ولی عامل یا زمینه‌ساز اصلی پیدایش آن، رسانه‌ها و ابزارهای دیجیتال ارتباطی و اطلاع‌رسانی است.

سوم: در این گفت‌وگو بنده بیشتر تمایل دارم از اصطلاح «نسل گذشته» استفاده کنم تا «والدین»؛ چون مسئله شکاف بین نسلی فقط یک نسبت؛ بین والدین و فرزندان نیست؛ بلکه مثلاً نسبت بین مدیران جامعه و نسل جدید  نیز هست.

چهارم: شکاف دیجیتالی به‌خودی‌خود «لزوماً» پیامد مخرب ندارد، ولی «به احتمال خیلی زیاد» چنین پیامدهایی را دارد. اگر بین این دو نسل، تعامل و اعتماد متقابل وجود داشته باشد، به‌ویژه اگر والدین توانسته باشند فرزندان خود را از نظر اخلاقی و تربیتی تربیت کنند یا خود نسل جدید آگاهی و توجه لازم را داشته باشند، طبیعتاً فرزندان می‌توانند با کمترین آسیب از ابزارها و فناوری‌های جدید استفاده کنند و حتی به یاری والدین خود بشتابند.

پنجم: شکاف دیجیتالی می‌تواند تأثیرات خود را در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی هم نشان دهد.

ششم: بررسی تربیتی و اخلاقی مسئله شکاف دیجیتالی بین نسلی را نیز می‌توان هم از منظر دینی و هم غیردینی بررسی کرد و بدیهی است که هر یک از این دو منظر، دست‌کم هنگام ارائه راه‌حل برای پر کردن این شکاف، با یکدیگر گاهی اختلافات مبنایی خواهند داشت.

با توجه به اینکه بررسی موضوع از منظر همه ابعادی که گفته شد، هم از تخصص بنده و هم از حوصله این گفت‌وگو بیرون است و با توجه به اهمیت تربیت و اخلاق، بهتر آن است که از این منظر به موضوع نگاه کنیم.

ـ به نظر جناب‌عالی چه عواملی باعث ایجاد شکاف دیجیتالی بین خانواده و فرزندان می‌شود؟

شاید بهتر باشد بگوییم شکاف بین نسل جدید و نسل گذشته؛ باید توجه داشت که کلمه «گذشته» در اینجا بار ارزشی منفی ندارد؛ بلکه مقصود، نسلی است که نسبت به نسل امروز از سن و سال بالاتری برخوردار است.

به‌هرحال می‌توان به چند عامل اشاره کرد:

1. عدم تعادل حرکتی بین دو نسل: وقتی روحیه نوجویی و تنوع‌طلبی در نسل جدید که خواهان تسریع در ارتباط با دنیای امروز است، نتواند با آن روحیه محافظه‌کارانه یا حرکت آهسته‌تر نسل قدیم ارتباط متعادل و منطقی برقرار کند، طبیعی است که بین آنها فاصله‌ای ایجاد می‌شود که می‌توان آن را شکاف دیجیتالی نامید.

2. ضعف دیالوگ و گفت‌وگو بین دو نسل: هر یک از نسل گذشته و نسل جدید با یکدیگر اشتراکاتی و افتراقاتی دارند؛اگر دو نسل با توجه به موارد افتراقی که دارند، نتوانند گسل‌های معرفتی، روحی، روانی، فرهنگی و شخصیتی که بین آنها پدید می‌آید را به درستی ترمیم کنند و همچنین نتوانند یک نوع ارتباط و گفت‌وگوی معقول و منطقی بین خود ایجاد نمایند، چراغ رابطه بین آنها خاموش یا کم‌سو می‌شود و از هم دور می‌شوند. حال اگر این فاصله، متأثر از فناوری‌های دیجیتال باشد، می‌توان گفت که شکاف دیجیتالی بین دو نسل به وجود آمده است.

3. عدم شناخت درست نسل گذشته از دنیای امروز: نسل والدین از یک طرف به  سبب سیر شتابناک پیدایش فناوری های دیجینتال و از سوی دیگر به  دلیل مشغولیت‌های دیگری (چون تأمین هزینه زندگی) و از سوی سوم به خاطر تعلقِ‌خاطر کمتری که به این فناوری‌ها دارد، معمولاً شناخت و استفاده کمتری از خود فناوری‌های ارتباطی و اطلاع‌رسانی دارد، چه رسد به اینکه بخواهد آنها را دست‌کم از منظر تربیتی و به‌ویژه تربیت اخلاقی مورد توجه قرار دهد و درباره استفاده خود یا نسل جدید از آنها تصمیم‌گیری نماید. وقتی این فقدان آگاهی و آشنایی در برابر آشنایی بیشتر و شوق روزافزون نسل جدید برای استفاده از فناوری‌ها قرار گیرد، کم‌کم موجب یک شکاف معرفتی بین دو نسل می‌شود.

4. بحران اعتماد: برخی از والدین سبب اعتماد بیش از اندازه‌ای که به هر دلیل به فرزندان خود دارند، آنان را با فناوری‌های جدیدی که هر روز پا به عرصه ظهور می‌گذارد تنها گذاشته‌اند و درواقع به‌نوعی، خواسته یا ناخواسته، در قبال تربیت و اخلاق فرزندانشان از خود سلب مسئولیت کرده‌اند؛ از سوی دیگر، برخی از جوانان نیز به نسل گذشته خود اعتماد چندانی ندارند و دست‌کم آنان را دربارة مواجهه با فناوری‌های جدید یا درباره ابزارها، روش‌ها و مبانی تربیت، صاحب صلاحیت کافی نمی‌دانند و درواقع اتوریته و حجیت آنان را در این زمینه نمی‌پذیرند یا با تردید به آن می‌نگرند. هر یک از این دو حالت افراطی و تفریطی منجر افزایش فاصله دو نسل می‌شود.

5. تضعیف منابع تأثیرگذار سنتی نسبت به منابع تأثیرگذار جدید: در چند دهه اخیر با پیدایش و گسترش رسانه‌هایی، چون رادیو و تلویزیون، ماهواره، اینترنت، تلفن همراه و مانند آن تا اندازه‌ای از تأثیر آن عوامل تربیتی سنتی کاسته شده و روز به روز تأثیر عوامل جدید، بیشتر آشکار می‌شود. از منظر تربیتی، ثمره این فرایند آن می‌شود که فرزندان ما، الگوها و اصول و مبانی تربیتی و شاخصه‌های اخلاقی خود را بیشتر از رسانه‌ها می‌گیرند تا والدین خود. این امر به نوبه خود «می‌تواند» باعث فاصله افتادن بین نظام هنجاری، شاکله تربیتی و شخصیت اخلاقی نسل جدید با نسل گذشته شود.

6. عدم نگاه متعادل و واقع‌بینانه به فناوری‌های ارتباطی: از یک طرف با نسل گذشته مواجهیم که معمولاً نگاه بدبینانه‌اش به این فناوری‌ها بیشتر است و بیشتر نگران استفاده از این فناوری‌ها است تا عدم استفاده از آنها؛ از سوی دیگر با نسل جدید مواجهیم که میزان خوش‌بینی‌اش به این ابزارها بیشتر است و اصل را بر استفاده از آنها قرار می‌دهد. به نظر می‌رسد در نگاه هر یک از این دو گروه، نوعی عدم شناخت واقع‌بینانه دیده می‌شود و از آنجا که این دو نگاه در اقبال یا عدم اقبال به فناوری‌های دیجیتال تأثیر جدی دارد، در عمل موجب فاصله افتادن بین دو نسل می‌شود.

7. عدم برخورداری نسل گذشته از شرایط استفاده از فناوری‌های جدید: آشنایی و استفاده از فناوری‌های جدید نیازمند لوازم و ملزوماتی (از قبیل آشنایی با زبان انگلیسی) است که گاه نسل جدید از آن بی‌بهره یا کم‌بهره است و خود این امر موجب می‌شود که آگاهی‌اش درباره این فناوری‌ها و انگیزه‌اش برای استفاده از آنها، کمتر از نسل جدیدی باشد که معمولاً در این زمینه‌ها از نسل والدین خود جلوتر است.

8. تفاوت اولویت‌ها و مشغولیت‌های دو نسل: نسل والدین، برخلاف نسل فرزندان، معمولاً بیشتر دل‌مشغول اموری چون تأمین هزینه‌های زندگی است و به همین علت گاهی آشنایی با فناوری‌های جدید و استفاده از آنها برای او جزو اولویت‌های نخستین محسوب نمی‌شود و طبیعتاً در این راه، وقت و هزینه چندانی هم صرف نمی‌کند. این امر می‌تواند فاصله ارتباطی دو نسل را با فناوری‌های دیجیتال بیشتر کند.

9. مسئولیت‌گریزی برخی بزرگ‌ترها: امروزه فناوری‌های جدید در کنار مزایای غیر قابل انکاری که دارند، می‌توانند موجب مشکلات و آسیب‌های جدی اخلاقی و تربیتی برای فرزندان شوند. بنابراین، هرگونه بی‌خیالی و بی‌تفاوتی والدین و دیگر بزرگ‌ترهای جامعه، علاوه بر تشدید این آسیب‌ها، موجب عمیق‌تر شدن شکاف بین نسلی می‌شود.

10. گسل‌های معرفت‌شناختی و جهان شناختی: نگاه نسل جدید به انسان و جهان و مراوده با دنیای امروز و بهره‌گیری از مزایای آن تا اندازه‌ای با نسل گذشته تفاوت کرده است. این نسل بیشتر تمایل به ارتباط گسترده‌تر با جهان و بهره‌گیری بیشتر از مواهب و دستاوردهای آن دارد. این تفاوت نگرش در عرصه عمل و نظر، موجب ایجاد یا تعمیق گسل‌های بین نسلی می‌شود.

ـ آنچه گفته شد بیشتر ناظر به عوامل شکل‌گیری شکاف دیجیتالی بین نسلی بود؛ اما سؤال مهمی که اینجا مطرح می‌شود و اتفاقاً با موضوع گفت‌وگوی حاضر ارتباط بیشتری پیدا می‌کند این است که این شکاف یا گسل یا فاصله‌ای که بین دو نسل پیش می‌آید از نظر تربیتی چه پیامدها، آسیب‌ها و عوارضی را در بر دارد؟

تا وقتی ما مفهوم، ماهیت و عوامل و زمینه‌های ایجاد فاصله بین دو نسل را به درستی نشناسیم، نمی‌توانیم برای رفع یا کاهش آن اقدام جدی به عمل آوریم. به‌هرحال پیامدها و آسیب‌های اخلاقی و تربیتی شکاف دیجیتالی بین نسلی می‌تواند متوجه گروه‌های زیر شود:

الف) والدین: ایجاد فاصله بین دو نسل چندین مشکل را متوجه والدین می‌کند که عبارتنداز:

1.        ناتوان شدن والدین از ایفای مسئولیت‌ها و وظایف تربیتی خود در قبال فرزندان: اگر والدین درباره خوب و بد این ابزارها اطلاعات و ارزیابی‌های لازم را نداشته باشند، نمی‌توانند فرزندان خود را راهنمایی کرده و آنها را از دام‌ها و خطراتی که بر سر راهشان قرار گرفته است، آگاه سازند. این امر البته خود تبعات دیگری را نیز در پی دارد، از جمله اینکه والدین مجبور می‌شوند هزینه‌های مادی، روحی، روانی، اجتماعی و تربیتی ناشی از تربیت نادرست فرزندان خود را نیز بپردازند؛ هزینه‌هایی که گاه بسیار سنگین است.

2.       جایگزین شدن منابع و الگوهای تربیتی نامطمئن به‌جای والدین: جذابیت‌های پیدا و پنهان فناوری های دیجیتال  از یک طرف و انس و ارتباط فرزندان با آنها از طرف دیگر، به‌مرور زمان موجب می‌شود که هر کدام به طور مستقیم یا غیرمستقیم در نقش یک الگو یا مربی و آموزگار اخلاق و تربیت جدید برای فرزندان ظاهر شوند؛ مربیان و الگوهایی که لزوماً همگی حامل و مبلغ ارزش‌های اخلاقی و اصول تربیتی قابل قبولی نخواهند بود. اگر والدین با نقاط قوت و ضعف این مربیان جدید آشنا نباشند و نتوانند فرزندان خود و را در این زمینه راهنمایی کنند هم خود هم فرزندانشان با مشکلات گوناگونی دست به گریبان خواهند شد.

3.      تهدید نظام خانواده: هر یک از اعضای خانواده به مثابه یکی از ستون‌های نگهدارنده این ساختمان هستد که اگر آسیب ببینند به سهم خود موجب تزلزل در دیگر ارکان و آسیب دیدن کل این نهاد می‌شوند. بهره‌گیری نادرست از فناوری‌های جدید چه توسط والدین و چه از سوی فرزندان اگر در چارچوب اخلاق و دین نباشد، فرایند فروپاشی را تسریع می‌کند. حال اگر فاصله بین نسلی در خانواده ایجاد شود، طبیعتاً این مشکلات نیز تشدید می‌شوند.

ب) فرزندان: فرزندان را باید نخستین قربانیان تربیتی و اخلاقی شکاف و گسل دیجیتالی بین- نسلی دانست؛ خواه خود آنان در این زمینه مقصر باشند یا نباشند. برخی از مشکلاتی که آنها را می تواند گرفتار کند از این قرار است:

1.       افتادن در دام ارتباط‌های مشکل‌آفرین: با شکل‌گیری شبکه‌های اجتماعی بر شدت و قوت و در نتیجه بر میزان تأثیر این شبکه‌ها نیز افزوده شده است. این شبکه‌ها در کنار مزایای فراوان و غیرقابل انکاری که دارند، بستر ایجاد ارتباط‌های نامطمئن و خطرناک نیز هستند. امکان ناشناس یا مخفی ماندن و جذابیت‌های صوتی و تصویری این رسانه‌ها، زمینه هرگونه فریب و دروغ‌گویی را فراهم می‌کند. شکل‌گیری دوستی‌های بی‌ضابطه و خلاف شرع، قانون یا عرف، یکی از پیامدهای این وضعیت است که خود مشکلات دیگری را ایجاد می‌کند. فاصله افتادن بین نسل گذشته، به‌ویژه والدین و بین فرزندان موجب می‌شود که آنها نتوانند اولاً از فرو افتادن فرزندان خود در این دام‌ها مطلع شوند و ثانیاً نتوانند برای راهنمایی اخلاقی و نجات به‌موقع آنان اقدامات لازم را انجام دهند.

2.       تضییع عمر و اتلاف جوانی: مشغول شدن بیش از اندازه به فناوری‌های دیجیتال علاوه بر اینکه موجب اسراف در سرمایه‌های مادی می‌شود، نوعی اسراف و تضییع عمر و جوانی انسان را نیز در پی دارد. این وضعیت که در وهله اول به زیان خود فرد و در مرحله بعد به زیان کل جامعه است، هم از نظر عقلی و هم از نظر شرعی کاری ناپسند به شمار می‌آید.

3.       محروم شدن از تجارب و راهنمایی‌های تربیتی و اخلاقی والدین: شکاف بین نسلی اگر ناشی از عدم اعتماد دو نسل باشد، موجب می‌شود که نسل جدید نتواند از دانسته‌ها و تجربه‌ها و راهنمایی‌های نسل بزرگ‌تر خود استفاده نماید؛ تجربه‌هایی که در اثر گذر سالیان فراوان و سختی‌های بسیار به دست آمده است.

4.       مواجه‌شدن با ضربه‌های روحی و روانی: مشغول شدن بیش از اندازه با فناوری‌های دیجیتال می‌تواند در طول زمان نوعی وابستگی عاطفی بین افراد ایجاد کند. این روابط وقتی به دوستی‌های غیرقابل کنترل منجر شود به همان اندازه که سریع ایجاد شده، می‌تواند قطع شود. نتیجه این امر ایجاد مشکلات روحی و روانی و گاهی انحرافات اخلاقی و تربیتی است. در این میان، متأسفانه، دختران و زنان با خطرات بیشتری مواجه هستند و میزان آسیب‌ها و مشکلات آنان نیز بیشتر است.

5.       نقض حریم خصوصی: کسی که با فناوری‌های دیجیتال اطلاع رسانی و ارتباطی سروکار دارد به طور خواسته یا ناخواسته و به‌صورت مستقیم با غیرمستقیم بسیاری از اطلاعات مربوط به خود و خانواده‌اش را در معرض سرقت دیگران قرار می‌دهد. روشن است که باز کردن راه برای سرک کشیدن دیگران به حریم خصوصی انسان چه پیامدهای دهشت‌بار و خطرناکی را به‌ویژه برای جوانان و نوجوانان به دنبال دارد.

6.       آلوده شدن به رذایل اخلاقی: از آنجا که کنترل و نظارت چندانی بر محتوای ارائه شده در اینترنت و دیگر فناوری‌های دیجیتال وجود ندارد و همچنین از آنجا که در فضای مجازی هم مثل فضای حقیقی همواره انگیزه‌ها، عوامل و زمینه‌های بی‌اخلاقی وجود دارد، همه افراد جامعه و به‌ویژه نوجوانان و جوانان می‌توانند در معرض آلودگی‌های اخلاقی و تربیتی این رسانه‌ها قرار گیرند. از بین رفتن حیا و عفت، افتادن در دام سوءاستفاده‌های جنسی و تشویق شدن به انجام کارهای خلاف و ناهنجاری‌های اخلاقی مختلف، برخی از پیامدهای این آلودگی‌ها است.

ج) نسل‌های آینده: در دنیای امروز، سرنوشت فرد و جامعه به هم گره‌خورده است و بین اعتلا و انحراف اخلاقی فرد و جامعه، پیوندی وثیق ایجاد شده است. جالب اینکه یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‌گیری این وضعیت، همین رسانه‌ها و فناوری‌های دیجیتال هستند. همچنین از آنجا که نسل امروز، پدران و مادران، مدیران و مسئولان نسل آینده هستند، هرگونه ضعف و نقصان اخلاقی و تربیتی آنها بر روی نسل بعدی هم تأثیر می‌گذارد. خالی شدن صندوق ذخیره اخلاقی و تربیتی جامعه و تضعیف  همبستگی و همگرایی اجتماعی (با توجه به نقش اخلاق و تربیت در ایجاد و تقویت این همبستگی) از دیگر پیامدهای مستقیم یا غیرمستقیم فاصله افتادن بین دو نسل است.

د) مدیران و سیاست‌گذاران جامعه: با توجه به مسئولیت بزرگ مدیران جامعه، به‌ویژه در جامعه دینی، در قبال حفظ مرزهای اخلاقی جامعه، شکاف دیجیتالی موجب می‌شود که آنان نیز در مدیریت خود از این جهت با مشکلات فراوانی مواجه شوند.

http://i60.tinypic.com/6i5e29.jpg

ـ سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود آن است که در بحث ارتباط نسل جدید و نسل قدیم با فناوری اطلاعات به طور عام و از جنبه تربیتی آن به طور خاص، وضعیت مطلوب کدام است؟

به طور مختصر می‌توان گفت، وضعیت مطلوب آن است که:

 اولاً میزان آگاهی والدین از کاربردهای مختلف و نقاط ضعف و قوت این فناوری‌ها و همچنین تأثیرات مثبت و منفی اخلاقی و تربیتی آنها، بیشتر از فرزندانشان باشد؛

ثانیاً بین فرزندان و والدین یک تعامل و ارتباط سازنده و مبتنی بر اعتماد متقابل وجود داشته باشد و هر کدام به دنبال کمک به دیگری باشند نه اینکه مثلاً یکی به دنبال مخفی‌کاری باشد و دیگری به دنبال مچ‌گیری؛

ثالثاً آشنایی و دسترسی فرزندان با این فناوری‌ها پیش و بیش از هر چیز از طریق والدین انجام شود.

ـ‌ در اینجا البته یک سؤال دیگر پیش می‌آید و آن اینکه حد و مرز این آگاهی چیست؟ به عبارت دیگر، متعلق آگاهی والدین چه چیزهایی باید باشد؟

با توجه به تأثیرات مهم ‌تربیتی و اخلاقی این فناوری‌ها و هزینه‌های مختلف (و گاه غیرقابل جبرانی) که می‌تواند بر همه افراد خانواده تحمیل کند، نخستین گام آن است که والدین در این زمینه احساس مسئولیت کنند. گام دوم آن است که به دنبال کسب و افزایش آگاهی و اطلاعات خود باشند. این آگاهی باید در چند زمینه باشد، درباره خود این فناوری‌ها، ماهیت آنها و امکاناتی که هر کدام دارد. این البته کف مطلب و سطح اول است. سطح بعدی که مهم‌تر است اینکه والدین بدانند هر یک از این ابزارها و فناوری‌ها چه تأثیرات مثبت یا منفی اخلاقی و تربیتی می‌توانند در بر داشته باشند؛ و سطح سوم آن است که بدانند برای پیشگیری یا کاهش تبعات منفی این فناوری‌ها و در عین حال استفاده از مزایای آنها چه باید کرد.

ولی ما می‌بینیم که در بسیاری از موارد همین به قول شما نسل والدین، از این فناوری‌ها گاهی بیشتر از فرزندانشان استفاده می‌کنند.

آنچه از منظر گفت‌وگوی حاضر که ناظر به پیامدهای تربیتی و اخلاقی شکاف دیجیتالی است، باید مورد توجه قرار گیرد، ضعف آگاهی والدین درباره سطح دوم و سوم از سطوح سه‌گانه‌ای است که به آنها اشاره شد. مدعای بنده، ناظر به بررسی‌هایی است که اجمالاً درباره افراد مختلف انجام داده‌ام؛ شما هم می‌توانید در این زمینه تحقیق کنید؛ چون راه‌کار هم خیلی ساده است. می‌دانید که امروزه در هر یک از خانه‌های ما، دست‌کم یک تلفن همراه و گاهی به تعداد افراد خانواده تلفن همراه وجود دارد. شما می‌توانید از بزرگ‌ترهای خانواده و فامیل سؤال کنید که درباره نرم‌افزارهای مختلفی که درگوشی تلفن همراه فرزندانشان است، چه اطلاعاتی دارند و آیا از کاربرد آنها مطلع هستند یا خیر (این مربوط به سطح یک است). در مرحله بعد از آنها سؤال کنید که میزان آگاهی‌شان درباره استفاده‌های مثبت و منفی از تلفن همراه چیست؟ آیا می‌دانند فلان برنامه‌ای که روی موبایل فرزندشان نصب شده در کنار فوایدی که دارد می‌تواند چه خطرات و مشکلات اخلاقی و تربیتی را در برداشته باشد.

ـ آیا این نگاه شما به فناوری و به شکاف دیجیتالی بیش از اندازه بدبینانه نیست؟

بنده معتقدم ما در مواجهه با فناوری‌های جدید، نه باید بیش از اندازه ساده برخورد کنیم و خوش‌بین باشیم و نه بیش از اندازه بدبین. خوش‌بینی بیش از اندازه و ولع استفاده از این ابزارها موجب می‌شود که از خطرات تربیتی و اخلاقی و حتی ضررهای مالی، عاطفی و نقض حریم خصوصی و مواردی از این قبیل غافل شویم؛ از سوی دیگر، بدبینی بیش از اندازه هم موجب می‌شود که ما خود را از مزایا و منافع فراوان این فناوری‌ها محروم کنیم. بنابراین، به نظر من، اولاً هر یک از فناوری‌هایی، مانند تلفن همراه، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی دارای منافع و مضرات فراوان هستند؛ ثانیه نگاه ما به این فناوری‌ها باید واقع‌بینانه و متعادل باشد و ثالثاً استفاده ما از آنها باید کاملاً آگاهانه باشد.

ـ این آگاهی را چه کسی باید به کاربران بدهد؟

بررسی و اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی درباره وجه اخلاقی و تربیتی این فناوری‌ها بیش و پیش از همه بر عهده افراد، نهادها و مؤسسات تبلیغی و تربیتی جامعه است. مبلغان دینی و مربیان، اعم از اینکه جزو روحانیون حوزه‌های علمیه باشند یا نباشند، در این زمینه مسئولیت سنگینی دارند، گرچه به دلایلی، وظیفه طلاب و روحانیون بیشتر است. این سخن البته به معنای عدم مسئولیت دیگر نهادها و سازمان‌های موجود در جامعه، مانند رسانه‌های ملی و اجتماعی نیست.

ـ پس در این میان نقش خانواده‌ها چه می‌شود؟ به‌ویژه که وقتی سخن از شکاف بین نسلی پیش می‌آید، نخستین مصداقی که به ذهن می‌رسد، والدین و فرزندان هستند.

یک طرف این ماجرا، نسل جدید هستند و در طرف دیگر آن از چند گروه می‌توانیم، نام ببریم:

 در گروه اول پدر و مادرها قرار دارند که نخستین کسانی هستند که اولین و بیشترین ارتباط را به‌ویژه در سنین اولیه عمر که دوره شکل‌گیری شخصیت و تربیت افراد است، با فرزندان دارند.

 گروه دوم، اطرافیان هستند که شامل کسانی چون پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، بستگان نزدیک، همسایه‌ها، همشهری‌ها و هم‌وطنان می‌شوند.

 گروه سوم، مدیران، مسئولان و سیاست‌گذاران جامعه هستند که نوع مواجهه آنها با فناوری‌های جدید و با نسل جدید می‌تواند نقش مهمی در تعمیق یا ترمیم شکاف دیجیتالی و کاهش یا افزایش تبعات تربیتی و اخلاقی آن داشته باشد.

 گروه چهارم، تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان این فناوری‌ها هستند. با توجه به آنچه گفته شد، افراد خانواده، به‌ویژه والدین، باید در زمینه تربیت و اخلاق فرزندان احساس مسئولیت کنند و با استفاده از ابزارها و روش‌های درست فرایند استفاده فرزندانشان از فناوری‌های جدید را طوری مدیریت کنند که هم از مزایای آنها بهره‌مند شوند و هم از مضرات آن در امان بمانند.

ـ با توجه به بحث‌هایی که شد، خانواده‌ها برای کاهش تأثیرات مخرب این فناوری‌ها چه کاری می‌توانند انجام دهند؟

به طور مختصر می‌توان گفت که وظیفه والدین عبارت است از: احساس مسئولیت و پرهیز از بی‌تفاوتی، کسب آگاهی درباره فناوری‌ها، کسب آگاهی درباره پیامدهای تربیتی و اخلاقی آنها، راهنمایی و ارائه مشاوره به فرزندان‌ و نظارت صحیح بر آنها.

ـ و می‌رسیم به گروه دیگر، یعنی مبلغان و مربیان دینی؛ جایگاه و نقش آنها در این زمینه چیست؟

درباره نقش مبلغان دین در تربیت و به‌ویژه تربیت اخلاقی باید گفت، آنچه درباره وظایف والدین گفته شد درباره مبلغان و مربیان هم صدق می‌کند، به علاوه که این گروه به خاطر تبلیغ دین هم مسئولیت بزرگ‌تری بر عهده دارند و هم شعاع مسئولیت و میزان تأثیرشان بیشتر است. این افراد باید همواره فرایند ورود فناوری‌های جدید به جامعه را از منظر تبلیغ دین و تربیت اخلاقی رصد کرده و به گونه معقول و واقع‌بینانه با آنها مواجه شوند و از سوی دیگر به دنبال یافتن راهکارهایی برای کاهش پیامدهای منفی آنها باشند و از سوی سوم، سعی کنند با روش‌ها و ابزارهای مناسب و جذاب، هم والدین و هم فرزندان را آگاه نمایند.

ـ و نقش مدیران جامعه؟

این گروه باید توجه داشته باشند که با صرف نگاه‌های سلبی و ایجاد ممانعت نمی‌توان امید داشت که نسل جدید از این فناوری‌ها دست بردارد یا از پیامدهایش در امان بماند؛ بلکه لازم است با بهره‌گیری از شیوه تعامل بر اساس احترام و اعتماد متقابل، با این نسل وارد گفت‌وگوی دوستانه شوند و به‌گونه‌ای عمل کنند که برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌های آنان، بیشترین منفعت را برای جامعه داشته باشد.

ـ تا اینجا صحبت‌ها همه درباره یک طرف این شکاف بود. ما درباره طرف دیگر و البته مهم‌تر، این شکاف، یعنی نسل جوان هنوز صحبت چندانی نکرده‌ایم. فکر نمی‌کنید از آنچه گفتید این برداشت شود که مثل برخی افراد دیگر می‌خواهید همه یا بیشتر بار مسئولیت را بر گردن نسل جوان بیندازید؟

برای رفع این سوءتفاهم احتمالی، خوب است با صراحت بگویم که به هیچ‌وجه نباید در چنین بحث‌هایی به‌قول‌معروف یک طرفه به قاضی برویم و غیرمنصفانه قضاوت کنیم. اینکه من در پاسخ به یکی از پرسش‌های قبلی، افراد مرتبط با شکاف دیجیتالی را دسته‌بندی کردم، برای پرهیز از چنین سوءتفاهمی بود. بر این نکته هم تأکید کردم که هر یک از طرفین این شکاف در شکل‌گیری این فاصله و در پیامدهای آن و حتی برای رفع پیامدهای آن مسئولیت دارند و مسئول بودن والدین و مدیران، دیگر نهادهای موجود در جامعه به هیچ‌وجه نافی مسئولیت خود جوانان و نوجوانان نیست.

با توجه به آنچه گفته شد چند پیشنهاد دوستانه به نسل جدید دارم:

1.       پیش از خرید هر یک از فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی جدید یا قبل از استفاده از یک نرم‌افزار و برنامه یا حتی نصب یک بازی روی کامپیوتر یا تلفن همراه خود، ابتدا مطمئن شوید که این فناوری یا برنامه به کار شما می‌آید و داشتن آن واقعاً لازم است.

2.       درباره نقاط قوت و ضعف این فناوری‌ها و پیامدهای آنها اطلاعات لازم را کسب کنید. بخشی از این پیامدها به اخلاق و تربیت مربوط می‌شود و بخشی هم به موارد دیگر مثل نقض حریم خصوصی،‌ سرقت اطلاعات و سرمایه و حتی تأثیر منفی بر روی سلامتی جسمی شما.

3.       با افراد مطلع و قابل اعتماد مشورت کنید. این افراد در قدم اول می‌توانند والدین باشند و در قدم بعد کسانی که در زمینه این فناوری‌ها و در زمینه اخلاق، تربیت و دین دارای اطلاعات و صلاحیت‌های لازم هستند. همان‌طور که برای استفاده فنی هرچه بهتر از این فناوری‌ها به یک متخصص ماهر مراجعه می‌کنید درباره ابعاد و تأثیرات تربیتی آن هم به متخصصان تعلیم و تربیت، تبلیغ و اخلاق مراجعه کنید.

4.       این فناوری‌ها امروزه امکانات بسیار گسترده، ساده و جذابی را برای ارتباط با دیگران، اعم از آشنا و غریبه، فراهم کرده است. این ارتباطات در بسیاری از موارد می‌تواند، خطرآفرین باشد و گاه سرمایه ارزشمند جوانی، سلامت جسمی و روحی و اخلاقی و اعتقادی انسان و حتی جان و مال و آبروی او را بر باد دهد. از این‌رو تا وقتی کسی را به درستی نشناخته‌اید به او اعتماد نکنید و به‌ویژه اطلاعات شخصی،‌ خانوادگی، کاری و مانند آن را در اختیار او قرار ندهید. در فضای مجازی همواره داشتن درصدی از سوءظن و احتیاط لازم است تا انسان در دام شیادان و سارقان آبرو و حیثیت و سرمایه خود در این شبکه‌ها نیفتد.

5.       اگر در استفاده از این فناوری‌ها به مشکلی برخورد کردید به‌جای مخفی کردن، بهتر است آن را با افراد مورد اعتماد در میان بگذارید تا جلوی ضررها و هزینه‌های بیشتر گرفته شود.

6.       توجه داشته باشید که یکی از عوامل تشدید‌کننده اعمال محدودیت از سوی والدین یا مدیران،‌ عملکرد نادرست و مسئولیت‌گریزی برخی از جوانان و نوجوانان است. بنابراین، به‌جای اینکه فقط نسل بزرگ‌ترها را محکوم کنید و مقصر بدانید، خوب است تأمل کنید که آیا شما هم در این زمینه به اندازه کافی به مسئولیت‌های خود عمل کرده‌اید یا نه.

ـ به عنوان آخرین سؤال، از آنجا که حضرت‌عالی سابقه‌ زیادی در امر پژوهش و همکاری با نشریات دارید، چه پیشنهادها و نظراتی برای بهبود این فصلنامه که در ابتدای راه است، دارید؟

در اینجا به چند نکته که می‌تواند باعث رشد و کارایی هر چه بیشتر مجله شود اشاره می‌کنم:

1.       داشتن سیاست‌های کلان کوتاه‌مدت و بلندمدت و طراحی افق‌های بلند برای نشریه؛

2.       در نظر گرفتن «تبدیل مجله به یک منبع علمی، متقن و مورد اعتماد و نیاز» برای مخاطبان؛

3.       تدوین راهکارها و برنامه‌هایی برای وصول به اهداف فوق؛

4.       داشتن روحیه تعالی طلبی و راضی نشدن به وضع موجود؛

5.       بهره‌گیری از یک اتاق فکر خلاق، آگاه به زمان، ‌آشنا با مباحث تبلیغ و تربیت و برخوردار از روحیه نوجویی و ابتکار؛

6.       توجه بیشتر به نکات شکلی و زیبایی‌شناختی مجله، مثلاً در طراحی جلد و صفحات؛

7.       ایجاد تنوع در قالب‌های ارائه مطالب و اکتفا نکردن به بخش مقالات؛

8.       مخاطب‌شناسی مستمر؛

9.       نیازشناسی مداوم؛

10.   رصد کردن وضعیت موجود تربیت و تبلیغ در عصر حاضر و داشتن آینده‌نگری و انتخاب موضوع‌های ضروری مربوط به آینده؛

11.   میدان دادن به محققان و پژوهشگران جوان در کنار بهره‌گیری از توانمندی‌های نیروهای باتجربه‌تر؛

12.   داشتن نگاه وسیع و توجه به تبلیغ و تربیت تمدن‌ساز بر اساس مبانی اسلامی در عصر حاضر؛

13.   توجه جدی به مسئله آسیب‌شناسی تبلیغ و تربیت در عصر حاضر و به‌ویژه در جامعه خودمان؛

14.    فعال بودن و پرهیز از انفعال، با بهره‌گیری از روش‌هایی چون سوق دادن تلاش محققان به موضوعات جدید و نو پیدا،‌ شناسایی و ارائه ایده‌های جدید، در دستور کار قرار دادن موضوع‌های ویژه،‌ پرهیز از ارائه مباحث تکراری یا غیرضروری؛

15.   داشتن نگاه بین‌رشته‌ای به مسئله تبلیغ و تربیت؛

16.   تلاش برای تبیین دیدگاه‌های دینی در باب تبلیغ و تربیت،‌ در عین توجه به مطالعات تطبیقی و بهره‌گیری از تجارب بشری در جوامع مختلف؛

17.   همه‌جانبه نگری و توجه به ابعاد مختلف تربیت، از قبیل تربیت عقلانی، اخلاقی، روحی و روانی،‌ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی؛

18.   توجه به مسئله روش‌ها و ابزارها در تربیت و تبلیغ؛

19.   برنامه‌ریزی و تلاش برای معرفی هر چه بیشتر مجله و توزیع بهتر آن؛

20.   برنامه‌ریزی برای پیش افتادن یک یا دو شماره از زمان مقرر برای انتشار هر شماره، جهت پرهیز از تعجیل در تهیه مطالب و افزودن بر قوت و استحکام آنها.

پ ن: بازنشر این مصاحبه در پایگاه های اینترنتی:

سایت پژوهش های معنوی


برچسب‌ها: اخلاق و تربیت اسلامی, شکاف دیجیتالی, اخلاق فناوری اطلاعات, فاصله دیجیتالی بین نسلی

محمدرضا سرافرازی اردکانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی