آیا به «زمان» هم می توان از منظر اخلاقی نگاه کرد؟ آیا می شود یک مقطع زمانی را از نظر اخلاقی خوب یا بد دانست؟ نسبت اخلاق با زمان چیست؟
فرارسیدن سال نو و تغییر طبیعت، بهانه خوبی است برای نگاهی به مسئله زمان از دیدگاه اخلاق، با بررسی موردیِ عید. مکتوب حاضر مسئله عید را به مثابه امری اخلاقی مورد توجه قرار می دهد. از این رو ضمن تبریک سال نو به همه فارسی زبانان، به ویژه دوستان مراجعه کننده به وبلاگ، چند نکته ای که درباره عید و اخلاق به نظر می رسد به رسم هدیه تقدیم می شود با این امید که سال جدید سالی سرشار از موفقیت و شادی و تغییر و تحول برای همگان باشد.
الف) عید نوروز و گرامی داشت آن هر چند از سنت های ملی ایرانیان و برخی کشورهای فارسی زبان است ولی لزوما تضاد و تناقضی با باورهای اسلامی و دینی ندارد. به همین خاطر است که می بینیم ایرانیان از زمان پذیرش اسلام تا عصر حاضر هم باورهای دینی خود را پاس داشته اند هم سنت های ملی خود را و زمانی که عید نوروز با برخی مناسبت های دینی مثل ایام محرم یا فاطمیه هم زمان شده معمولا به بهترین وجهی توانسته اند این امر را مدیریت کنند به گونه ای که نه حرمت این مناسبت ها شکسته شود نه خوبی های عید نادیده گرفته شود. بنابراین، به نظر می رسد تلاش برای ایجاد تضاد بین باورهای دینی و آداب و رسوم ملی و کنار زدن یکی به نفع دیگری کاری نادرست باشد که می تواند به هر دو آسیب برساند.
ب) از منظر دینی، «زمان» هم می توانند محل تجلی اخلاق و معنویت باشد. به همین خاطر است که برخی از ایام سال، مثل ماه رمضان و به ویژه شب های قدر، از جهت تربیت معنوی و اخلاقی مورد تاکید بیشتری قرار گرفته است.
ج) عید نوروز را می توان یکی از زمان های تجلی اخلاق و در واقع زمانی برای تربیت اخلاقی فرد و جامعه دانست. در این مقطع، همانطور که زمین و زمان نو می شوند آدمی هم می تواند تغییر و تحولی در جان خویش ایجاد نماید. از منظر اخلاقی، ایام عید می تواند زمان تجلی فضایل اخلاقی و کلاس فراگیری درس های اخلاقی بزرگی باشد که هر کدام سهمی در ایجاد «بهارِ جان» دارد. موارد زیر درس هایی است که امروز بیش از هر زمان دیگر باید از بهار آموخت و به نظر می رسد این زمان بیشتر از هر زمان دیگر ما به آنها نیاز داریم:
- تحول طلبی: من از درخت کمتر نیستم. بهار یعنی تحول طبیعت. یعنی عدم ایستایی و رکود. بهار یعنی زمین و زمان راکد نمی مانند. رکود موجب گندیدن و اضمحلال می شود. ما کمتر از زمین و زمان نیستیم؛ پس می توانیم متحول شویم. مهم آن است که به آن چه هستیم راضی نشویم. به آن چه داریم دل نبندیم. تحول خواهی، نخستین گام تغییر است. این البته شرط لازم است نه کافی. به شرط دیگر آن در بند بعدی اشاره می شود.
- کمال طلبی: دارم می روم یا بر می گردم؟ بهار رو به شکوفایی و رشد دارد. این نیز درسی دیگر است که باید برای اخلاقی بودن از آن فرا گرفت هر تغییری لزوما رو به کمال نیست؛ تغییری ارزشمند است که گامی به پیش باشد. شاید به همین خاطر است که در دعای تحویل سال از خدا می خواهیم که حال ما را به «احسن الحال» تبدیل نماید. این تعالی طلبی اگر هم در عرصه زندگی فردی هم در زندگی اجتماعی ما تحقق یابد موجب رشد و شکوفایی مادی و معنوی می گردد.
- امیدواری و عدم یاس: سبزم یا سترون؟ طبیعت با امید به فرارسیدن بهار است که سرمای زمستان را تحمل می کند. می توان از نو شدن سال این درس را گرفت که از سختی ها و مشکلات زندگی نباید ناامید و مایوس شد. هم تجربه زندگی انسان ها هم دستورات دینی ما نشان می دهد که فرد یا جامعه ای که ناامید نمی شود و از مواجهه با سختی ها و دشواری ها زندگی نه تنها مایوس نمی گردد بلکه این سختی ها را موجبی برای کار و تلاش بیشتر می کند در نهایت می تواند شاهد موفقیت را در آغوش بگیرد. (قرآن کریم در سوره انشراح آیه های 5 و 6 تاکید داردکه فان مع العسر یسرا. ان مع العسر یسرا) تقویت امید و امیدواری یکی از نیازهای مهم در زندگی فردی و اجتماعی ماست. درباره علل و عوامل و ابزارهای ایجاد امید در جامعه نکته های فراوانی مطرح است که باید در نوشته ای مستقل به آن پرداخته شود. از این رو پر بی راه نیست که بگوییم امیدوار بودن و امیدوار کردن دیگران یکی از درس های اخلاقی است که از بهار می توان آموخت.
- رفع کدورت ها: می توان آیینه ها را تمیزتر کرد. مشغولیت انسان ها به امور روزمره و سرگرم شدن هر کس به گرفتاری های خود، افزون بر ایجاد دوری جسمی، دوری روحی را نیز ایجاد می نماید. این دوری ها به مرور غبار کدورت را بر آینه جان ها می نشاند. عید فرصت مغتنمی است برای زدودن کثافت کدورت ها و دشمنی ها و احیای دوستی ها و مهربانی ها. عید این فرصت را فراهم می کند که هر یک از ما «خویش» را در نسبت با «دیگران» ببینیم و به خود به باورانیم که هر یک از ما به نسبت به یکدیگر وظایفی داریم که باید ادا کنیم.
- صله رحم: دیگران نیز آدمی هستند. انسان در مراوده و ارتباط با دیگران است که می تواند علاوه بر ایجاد محبت و مهربانی، سختی ها و مشکلات زندگی خود را با دیگران سرشکن نماید تا تحمل آنها آسان تر شود. به نظر می رسد در عصر حاضر به رغم آن که ابزارهای اطلاع رسانی و ارتباطی هر روز بیشتر شده، ولی ارتباط حضوری آدم ها کمتر از گذشته شده است و روشن است که ارتباط های غیرحضوری نمی تواند جای دیدارهای چهره به چهره را بگیرد. دید و بازدیدهای نوروزی علاوه بر آن که خود تجلی یکی از فضایل اخلاقی دینی، یعنی صله رحم، است موجب بروز یافتن اخلاقیات دیگری چون احوال پرسی از دیگران، رفع مشکلات و کمک به دوستان و آشنایان نیز می شود. صله رحم می تواند انسان را از «تفرد و تنهایی» که یکی از دستاوردهای دوران مدرن است تا اندازه ای رهایی بخشد.
- سر زدن به خود! : من نیز آدمی هستم. اشتغال به فعالیت های روزمره و وظایفی که به هر حال بر عهده داریم، گاه موجب می شود که ما از «خود» خودمان غافل شویم. در طول سال معمولا همه ما در پی تلاش برای دیگران (مثلا خانواده، همکاران، یا ارباب رجوع) هستیم و در این میان خواسته یا ناخواسته جسم و جان خویش را به فراموشی می سپاریم. عید فرصت خوبی است که به خودمان سری بزنیم و اندکی از حق خویش بر خود را جبران نماییم. هم به جسم خود استراحتی دهیم هم به روح خود شادابی ببخشیم. گر چه این کار در همه زمان های دیگر هم ممکن است هم لازم، ولی ایام عید یکی از فراخ ترین زمان های برای انجام چنین کاری است.
- سیر آفاق و انفس: این کتاب تمام شدنی نیست. بخشی از درس هایی که آدمی باید در زندگی خویش فراگیرد در کتاب «طبیعت» و در متن زمین و زمان نگاشته شده است. این درس ها را در هیچ مدرسه و دانشگاهی نمی توان فراگرفت. از این رو در منابع دینی ما بر درس آموزی از طریق «سیر در آفاق» تاکید شده است. ایام عید و تعطیل، فرصتی فراهم می شود که باانجام مسافرت، انسان هم با سرزمین های جدید هم با شیوه زندگی دیگران آشنا شود هم از هر کدام درسی و تجربه ای بیاموزد. گردش در طبیعت در واقع قرائت کلام تکوینی خداوند است که اگر به خوبی انجام شود بر ایمان و معرفت او می افزاید.
- دستگیری از محرومان و کاستن آلام دیگران: من با دیوار تفاوت دارم. وجود دشواری ها و سختی ها در زندگی انسان امروز و برای برخی افراد جامعه ما امری غیرقابل تردید است. اما علاوه بر دستورات دینی، «انسان بودن» انسان نیز حکم می کند که به سهم و توان خود برای کاستن از مشکلات دیگران قدم بر دارد. ایام عید فرصتی خوبی را برای چنین کاری فراهم می کند. نکته مهم در این میان آن است که نباید پنداشت کمک های اندک، تاثیری ندارد. تجربه نشان داده همین کمک های به ظاهر کوچک وقتی بر روی هم انباشته شده گره های بسیار بزرگی را باز می کند. هر قدمی که در راه کاستن از آلام و رنج های دیگران برداشته شود در واقع برداشتن گامی برای ایجاد امید و شادی و نشاط بیشتر در جامعه است. این امر نوعی سرمایه گذاری است که در نهایت سود آن به همه افراد جامعه می رسد. نخستین گام برای رسیدن به این مقصود آن است که ما از رنج و سختی دیگران احساس رنج کنیم و نسبت به وضعیت دیگران بی تفاوت نباشیم. «من از بینوایی نیم رنگ زرد/ غم بینوایان رخم زرد کرد». این صفتی است پیامبرانه که در انسان های بزرگ دیده می شود (قرآن کریم درباره پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل می کند که: «عزیز علیه ما عنتم». آن چه شما را به سختی می افکند برای او بسیار گران می آید. (سوره توبه آیه 128).
- رفع موانع: من موثرم یا علف؟ در راه رشد و تعالی اخلاقی علاوه بر ایجاد مقتضی، موانع را نیز باید از سر راه برداشت. یکی از این موانع، غرق شدن در رذایل اخلاقی یا دل بستن به خرافات و امور موهوم است. باید مواظب بود که مبادا زیبایی های زندگی را به خرافه ها پیوند زنیم. گشت و گذار در طبیعت و استراحت دادن به جسم و جان کاری است ضروری و لازم؛ ولی افتادن به وادی اموری که پشتوانه عقلی یا شرعی ندارد کاری است غیرقابل دفاع. گره زدن سبزه ها اگر کاری سرخوشانه و به طبع جوانی باشد شاید مشکلی ایجاد نکند ولی اگر بر اساس این باور باشد که براستی گرهی از کار آدمی می گشاید، به ویژه اگر موجب سستی و تنبلی و بی تدبیری او شود، کاری است که وجه عقلایی ندارد. نه مشکلات آدمی ریشه در عدد سیزده و نحوست آن دارد نه بخت و موفقیت او مشروط گره زدن به سبزه است. خداوند به آدمی هم پیامبر درونی، یعنی عقل، را داده است هم پیامبر بیرونی، یعنی دین را . با بهره گیری از این دو است که می توان بر مشکلات غلبه کرد و گره از کارها گشود. گره زدن دل و دیده به این دو در واقع کلید رفع مشکلات و ایجاد طراوت در روح و روان است.
- عید ماندگار: عید بدون تعطیلی. اگر از نگاه تعلیم و تربیت اسلامی به عید بنگریم، متوجه می شویم که هر روز زندگی ما می تواند عید باشد. در واقع هر روزمان نوروز و نوروزمان پیروز باشد. معیار این عید، عدم سرپیچی از دستورات خداوند است. از امام علی(ع) نقل شده است که «کل یوم لایعصی الله فیه فهو یوم عید» (نهج البلاغه، حکمت 428) هر روزی که در آن معصیت خداوند نشود روز عید است.
برچسبها: فلسفه اخلاق, مقاله ها, اخلاق اسلامی, عید و اخلاق, نوروز