اخلاق جلالی
گفت و گو با عبدالله مسعودی آرانی
منیره پنج تنی
بهترین و مهم ترین اثر علامه دوانی در حوزه حکمت عملی کتاب «لوامع الاشراق فی مکارم اخلاق» است که بیشتر به نام خودش یعنی به «اخلاق جلالی» مشهور است. دوانی در زمانی این اثر را نگاشت که تمام مطالب حکمی با مسائل دینی و عرفانی خلط و آمیزش داشت و شارحان و حاشیه نویسان کتب فلسفی بر این امتزاج می افزودند. مولف در این اثر سبکی عالمانه و متکلف و متصنع دارد. عبدالله مسعودی آرانی این اثر را تصحیح کرده است، مسعودی پیش از این برای نمونه دیوان فرقتی کاشانی، اخلاق شاهنشاهی و آثار استاد نظام وفا را با همکاری مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی تصحیح کرده است. برای بررسی همه جانبه کتاب «اخلاق جلالی» و همچنین حیات علمی و فلسفی علامه دوانی به سراغ عبدالله مسعودی رفتم و با ایشان گفت و گو کردم. کتاب «اخلاق جلالی» را انتشارات اطلاعات در سال 1391 چاپ و منتشر کرده است.
***
برای درک کامل تر و دقیق تر کتاب «اخلاق جلالی»، بهتر است ابتدا و پیش از پرداختن به کتاب کمی درباره نگارنده اثر، علامه جلال الدین دوانی گفت و گو کنیم و پس از آن به سراغ کتاب برویم؛ برای نخستین پرسش بفرمایید که جلال الدین دوانی در سالی، در چه زمانه و زمینه ای متولد شد؟
جلال الدین دوانی در سال 908 ق. در روستای دوان از توابع کازرون در خانواده ای اهل علم و معرفت به دنیا آمد. اصولاً کازرون شهری عالم خیز و دانشمندپرور بوده است. دوان نیز شخصیت های بزرگی را در دامن خود پرورده است. جلال الدین و خانواده ی او نمونه هایی از این بزرگانند. پدرش به علوّ نسب و فضیلت آراسته و عهده دار حل و فصل قضایای شرعی مردم دوان بود. وی نزد همگان احترام و اعتبار بسیار داشت چنان که پس از حیات نیز از وی با القاب و عناوینی چون مولانا اعظم، سید مغفور، مولانا سعدالدین محدث کازرونی یاد می شد و با بزرگان و امیرانی مانند امیر مبارزالدین محمد مصاحبت و ملازمت داشت. سلسله نصب او به محمد بن ابی بکر می رسید. محمد از تربیت یافتگان مولای متقیان و فرزند ابی بکر نخستین خلیفه بود و بدین مناسبت این خاندان ملقب به صدیقی و نزد شیعه و سنی محترم بودند. جلال الدین مقدمات علوم را در زادگاه خود نزد پدر آموخت و برای نیل به مراتب بلند علمی و تکمیل آموخته های خود راهی شیراز شد.
وقتی صحبت از شخصیت های متنفد و تأثیرگذار می شود، نمی توان درباره آن ها تحقیق کرد اما از سراغی از استادان شان نگرفت. مشخص است که علامه دوانی هم از این قاعده مستثنی نیست و ایشان هم شاگردی استادن بزرگی را کرده اند. برای ما از استادان ایشان بگویید و که او در محضر چه کسانی تلمذ کرد؟
بله. کاملا همین طور است که شما می گویید. نخستین استاد او پدرش مولانا سعد الدین اسعد صدیقی بود و از جمله دیگر بزرگانی که وی در محضرشان تلمذ کرده است امام محی الدین کوشکباری، خواجه حسن شاه بقال، مولانا همام الدین کربالی و این گروه از عالمان بزرگ و برجسته روزگار دوانی بودند که آوازه ی علم و دانش و فضل آنان همه جا طنین انداز بود. بدیهی است جلال الدین از محضر پرفیض آنان که همچون مائده ای آسمانی نصیب او شده بود بهره ی کامل برده است.
زمانی که جلال الدین دوران تحصیلش را در شیراز می گذارند، حلقه ی فلسفی شیراز بسیار پررونق بود، البته شیراز در ادوار مختلف مهد حکیمان و دانشمندان متعدد بوده است. در زمان تحصیل جلال الدین حوزه فلسفی شیراز چه وضعیتی داشت و از آن مهم تر این حلقه فلسفی، افراد آن و فضای حاکم چه تاثیری بر شکل گیری شخصیت جلال الدین داشت؟
شیراز از دیرباز مرکز حکیمانی چون قاضی بیضاوی، قطب الدین شیرازی، قاضی عضدالدین ایجی، میر سید شریف جرجانی و ده ها حکیم و عالم و مشهور به دارالعلم بوده است. جویندگان علم و معرفت شیراز را قبله ی مقصود خود می دانستند و به شوق درک محضر استادان و کسب فیض از ایشان سختی غربت و عسرت را تحمل می کردند. جلال الدین نیز یکی از طالب علمان بود که در نهایت سختی و تنگدستی، به گونه ای که توانایی تهیه ی روغن برای چراغ خود نداشت به شیراز آمد. بدیهی است جلال الدین تحت تأثیر چنان محیطی بوده که در تکوین و تعالی شخصیت او سهم به سزایی داشته است. نقل شرح احوال این بزرگان می تواند برای نسل حاضر درس بزرگی باشد تا نیک بنگرند که «و من طلب العلی سهراللیالی» و تن آسانی و کاهلی حاصلی جز بی هنری نخواهد داشت. رسیدن به کمال علمی راهی بس دشوار و ناهموار دارد. باید سرزنش های های خار مغیلان را به شوق وصال کعبه مقصود تحمل کرد.
مولف کتاب جلالی در چه دورهای از حیاتش به شهرت رسید؟
دوانی به سبب احاطه ای که بر علوم مختلف معقول و منقول داشته و نیز سبب آشنایی او بر آثار حکمای اسلامی و عرفای بزرگ مانند ابن عربی به زودی زبان زد خاص و عام و مرجع طالبان علم گردیده به آثار او توجه کردند و بر آنها شرح ها نوشتند تا آوازه علم و دانش او از مرزهای جغرافیایی ایران نیز گذشت.
همانطور که می دانیم که دوانی تالیفات متعددی داشته است اما بیشتر تالیفاتش را می توان در حوزه فلسفه و کلام طبقه بندی کرد. می خواهم به طور دقیق تر بدانم که حوزه های مورد علاقه و تخصص او چه بوده و در چه زمینه های دیگری آثاری از خود به جا گذاشته است؟
تألیفات دوانی بیشتر بر محور موضوعات فلسفی و کلامی است. انس دیرین و اشراف عمیق و تعلق خاطر او را به عرفان و تصوف از جای جای بسیاری از تألیفات او می توان دانست. شروحی که بر برخی ابیات یا غزل های تأمل برانگیز حافظ نوشته است یا شرح و توضیحاتی که بر بعضی ابیات گلشن راز شیخ محمود شبستری نگاشته است مثبِت این معناست. دوانی همچنین در کلام و فلسفه اندوخته های گران بهای بسیار داشت و اگرچه میان عرفان و فلسفه، بیشتر جانب عرفان را گرفته و گرایش عمیق خود را به آن نشان داده است، اما توانسته به ایجاد وفاق و سازش میان آن دو توفیق یابد و مقصد هر دو را یکی بداند. او مهم ترین مسائل فلسفی و کلامی و عرفانی را که در قرون متمادی پیش از او محل اختلاف و مشاجرات و بگو مگوهای بسیاری از اندیشمندان اسلامی بوده است، با فصاحت و بلاغت تمام در کسوت لطیف پنجاه و چند رباعی عرضه داشته است. شاید به جرأت بتوان ادعا کرد که این نسبتاً معدود رباعی ها مشتمل بر بسیاری از نکات و دقایق عرفان و حکمت می باشند.
او این آثار را اغلب به چه زبانی نگاشته است و لطفا در ادامه همین موضوع برای ما بفرمایید که آثار او در میان متخصصان مختلف این حوزه ها چه جایگاهی دارند؟
آثار و نوشته های متنوع و متعدد او که به فارسی و عربی می باشند از چنان اعتبار و مقبولیت برخوردار بوده است که در حیات او و حتی مدت ها پس از درگذشت او در حوزه های علمیه به عنوان کتاب درسی تدریس و خوانده می شده است. مؤلف گرانقدر الذریعه یعنی مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی بیست و نه اثر از آثار و تألیفات مشهورتر و مهمتر او را برشمرده است. مرحوم استاد سعید نفیسی در کتاب ارجمند تاریخ نظم و نثر بالغ بر هفتاد رساله و کتاب دوانی را معرفی کرده است. به جز این ها بروکلمان به نقل از میان محمد شریف هفتاد تألیف دوانی را نام برده است. نیز سید احمد تویسرکانی در سبع رسائل هشتاد و هفت تألیف جلال الدین را آورده است. این آثار به ترتیب در موضوعات فلسفه، کلام، عرفان، منطق، تفسیر، اخلاق و سیاست و فقه و اصول می باشند.
با آن چه شما برشمردید هم می توان به کثیر التالیف بودن علامه دوانی پی برد و هم به این که در حوزه های مختلف، هر چند نزدیک به هم در مرتبط با یکدیگر، متخصص بوده است. واضح است که استادی با این قدر و مرتبه که علاوه بر تالیف، به تدریس هم اشتغال داشته، شاگردان متعددی را آموزش داده است. لطفا برای ما بگویید دوانی چه کسانی را به عنوان شاگرد مستقیم و غیرمستقیم تربیت کرده است؟ برجسته ترین این افراد چه کسانی بودند؟
از جمله شاگردان دوانی می توان به قاضی کمال الدین حسین یزدی میبدی، خواجه کمال الدین محمود شیرازی، جمال الدین محمد استر آبادی وشیخ منصور باغ نوی اشاره کرد. پرتویی شیرازی، کمال الدین حسین لاری- که بر برخی تألیفات دوانی شروحی هم نوشته است- امیر سلام الله حسینی شیرازی سر سلسلة سادات شیخ الاسلامی شیراز، شیخ شرف الدین حسن فتّال از فقهای بزرگ و معروف شیعة امامیه، مولانا مظفرالدین که افتخار دامادی دوانی را هم داشته است.
در متنی درباره او خوانده ام که علاوه بر تالیف، تدریس، تربیت شاگردان متعدد، در برهه?ای از زندگی اش شغل دولتی داشته است؟ این موضوع تا چه اندازه دقیق است و آیا می توان گفت که در کنار تالیف و تدریس در امور سیاسی و دولتی هم فعالیت داشته است؟
جلال الدین جز اشتغال به تدریس و تألیف کاری نداشته است. در روزگار فرمانروایی امیر حسن بیگ بهادر مشهور به اوزون حسن و یعقوب میرزا، کوتاه مدتی دوانی به صدارت شاهزاده یوسف فرزند جهان شاه، حاکم ادب دوست و شاعر و دانش گستر شیراز منصوب گردید اما به زودی از آن کناره گیری کرده و در مدرسة بیگم معروف به دارالایتام شیراز به تدریس پرداخت.
در مقدمه تان بر کتاب درباره فراتر رفتن آوازه علم و کمالات جلال الدین از مرزهای جغرافیایی گفته اید و این که بسیاری از بزرگان برای تلمذ به محضر او می آمدند. در متن کتاب چنین آمده است: «دیری نپایید که آوازه علم و کمالات او از مرزهای جغرافیایی ایران گذشت و به خاک عثمانی رسید. بسیاری از بزرگ زادگان آن دیار برای فیض محضر این عالم و ادیب و فیلسوف بزرگ و تلمذ نزد آن یگانه دوران به شیراز سفر می کردند. گذشته از آن سلطان ابوالفتح بایزید خان علاقمند دیدار او شد و باب مکاتبه را با وی گشود» در این باره بیشتر توضیح دهید و بفرمایید که آن ها بیشتر برای بهره بردن از چه جنبه ای نزد دوانی می آمدند؟
آثار و آرای متنوع جلال الدین در کلام و حکمت و تفسیر و عرفان و حدیث و شعر و ادب و هیأت و هندسه و منطق و طبیعیات و نیز استقلال رأی و نظری که داشت مورد نقد و نظر و تحقیق محافل علمی قرار گرفت و از دورترین نقاط عراقین و روم و ارّان و آذربایجان و کرمان و مازندران و گرگان و خراسان به محضر درس او در شیراز شتافتند. اشارات ارباب تذکره هایی چون روز روشن و مجمع الفصحا و تاریخ حبیب السیر نیز حاکی از کمال فضل و معرفت و تضلع او در علوم مختلف می باشد که موجبات شهرت او را فراهم ساختند.دوانی بسیاری از آثار خود را در عین پریشانی و گاه بی سروسامانی پدید آورده مخصوصا تالیفاتی که در سالهای پایانی زندگانی از خود به یادگار گذاشته این حقیقت را بیشتر می توان دید. در پایان رساله «اثبات الوجود» قدیم یا در مقدمه «اثبات الوجود» جدید و همچنین در پایان «شرح هیاکل النور» که از جمله تصانیف مهم اوست از تشّت احوال خود و پریشانی ها و نابسامانی های دوران شکایت کرده و می گوید پرچم علم و فضیلت سرنگون گشته است. در «شرح عقاید عضدی» که آن را قریب به سه سال پیش از درگذشت خود یعنی در سال 905 ق در جزیره هرمز نگاشته است شکوه کنان به صراحت نوشته است: دنیا به کام جاهلان و نادانان است و علم و کمال کالایی فاسد و بی بها گشته است جاهلان بر اسب مراد سوارند و حکیمان و دانشی مردان در بیم و اضطرابند،از چنین روزگاری به درگاه خداوند شکایت می برم.
می دانیم که دوانی انس و الفت عمیقی با عرفان و تصوف داشته است، او از چه منظری به تعریف عرفان و تصوف می پرداخته است؟
دوانی با تسلط بر حکمت مشّاء بر هیاکل النور سهروردی شرح نوشت و شرح او در اعتلا و غنای حکمت اشراق تأثیر بسیار داشته است.
از آن جا که دوانی هم در حوزه فلسفه و هم در عرفان دست به قلم برده و تخصص داشته است برایم بسیار جالب است که بدانم او در میان فلسفه و عرفان، برتری را به کدام می دهد؟
با وفاداری به سهروردی و عشق و انس و اشراف کامل او به آرا و اندیشه?های سهروردی و دیگر عرفا، عرفان را به فلسفه برتری می داد.
دوانی بر عزلیات حافظ و شبستری شرح نوشته است، به نظر شما شرح او را باید شرحی عرفانی بدانیم یا ادبی؟ به عبارت دیگر می خواهم بدانم قلم و نگارش او از چه ویژگی های ادبی برخوردار بوده است؟
اگرچه شرح دوانی بر برخی از ابیات حافظ هم عرفانی و هم ادبی است اما صبغه ی عرفانیت او بر ادبیت بیشتر است.
پس از این مقدمات مبسوط بهتر و دقیق تر می توانیم به سراغ اخلاق جلالی، مهم ترین اثر دوانی که در واقع موضوع گفت و گوی ما نیز هست برویم. نام اصلی این اثر «لوامع الاشراق فی مکارم الاخلاق» است و البته بیشتر با همان عنوان اخلاق جلالی مشهور است. دوانی این اثر را در چه زمانی و کجا نگاشته است؟
بله همان طور که شما هم اشاره کردید مهم ترین تألیف دوانی، همین اخلاق جلالی یا لوامع الاشراق فی مکارم الاخلاق است که آن را در شیراز و در دوره ی شش ماهه ی سلطنت سلطان خلیل نوشت و چون حکومت او در میانه سالهای 882 – 883 بوده است. تاریخ تألیف اخلاق جلالی نیز مقارن همین سالها بوده است.
بپردازیم به فرم و محتوای کتاب. لطفا بفرمایید اخلاق جلالی از چند بخش و با چه عناوینی تشکیل شده است؟
اخلاق جلالی دارای یک «تمهید» و هفت «مطلع» و سه «لامع» است و هر لامع مشتمل بر چند «لمعه» می باشد. ساختار کتاب بر اساس ساختار اخلاق ناصری می باشد.
روش دوانی در هر یک از بخش های کتاب برای طرح موضوع چیست؟ به عبارت دیگر چگونه موضوع را طرح و سپس آن را شرح و بسط می دهد؟
دوانی به منظور ایجاد سهولت در القای معانی و قابل فهم کردن مطالب برای شمار بیشتری از خوانندگان کتابش آن را ساده و خلاصه ساخته است. هنر او آن است که در عین انطباق مطالب کتاب با اصول حکمت عملی برای تأیید دینی آن اصول به آیات قرآنی و احادیث نبوی استشهاد میکند و به سخنان ائمه دین و صحابه و مشایخ و حکمای الاهی می آراید و نیز از ذوقیات اهل کشف و شهود برای آن چاشنی می سازد و با لطافت تمام سخن را به محسنات بدیعی و ظرایف شعری می آراید.
جلالی برای تألیف این اثر از چه منابعی سود برده و آیا خودش اشاره ای به منابع مورد استفاده اش کرده است؟
علاوه بر آثار و تألیفات حکمای یونانی که در جای جای کتاب خود از آنان یاد کرده است از اندیشه و آثار حکمای بزرگ اسلامی و عرفانی نامدار پیش از روزگار خود بهره برده است. آیات قرآنی را سند معتمد گفتار خود آورده و اخلاق ناصری الگوی ساختار کتاب خود قرار داده است.
شاید در طول تاریخ فلسفه و عرفان اسلامی بتوانیم کتاب های دیگری را هم بیابیم که حداقل به لحاظ محتوای بی شباهت به کتاب اخلاق جلالی نباشند. اما چون این اثر حاصل ترواشات فکری و دغدغه های حکیمی با پیشینه مشخصی است که تا کنون درباره اش گفت و گو کردیم، آیا او در نگارش کتابش خلاقیت ویژه ای داشته است؟ خلاقیتی که بتوان آن را ویژه ی این اثر دانست؟
او به طوری که خود گفته است به قصد «ترمیم» و «تتمیم» اخلاق ناصری به تألیف کتاب خود پرداخته است. خلاقیت دوانی در تألیف اخلاق جلالی به خصوص ایجاد وفاق و استیناس میان فلسفه و عرفان می باشد که با الهام از حکمت اشراق توانسته است اخلاق ناصری را صبغه ای قرآنی ببخشد و انصاف را که از عهده ی این کار خوب بر آمده است. بی سبب نیست که علامه ی نامدار نه فقط در زمان زندگی خود قبله ی محققان و طالبان بوده است که اندیشه های بلند و افکار بدیع او پس از وفات نیز در محافل علمی مورد توجه و دفاع و نقض و ابرام بوده است. چنان که یک قرن و نیم پس از وی در حوزه ی علمی و فلسفی اصفهان، علامه مجلسی دوم در بخش های استدلالی و عقلانی مصنفات خود به گفته های دوانی استناد می کرد و یا عالم بزرگ و معروفی مانند ملا اسماعیل خواجوی اصفهانی در رساله ی ابطال زمان موهوم، مقوله ی حدوث دهری را - برخلاف آن که وقتی آن را به میرداماد نسبت می دهند- محصول اندیشه ی محققان و عالمان گذشته که دوانی از متأخران آنان است می داند.
آیا می توانید به موضوع ویژه ای اشاره کنید که علامه هم بر نو و بدیع بودن آن اصرار داشته است؟
بله. علامه دوانی خود نیز مدعی است که در مسأله ی حدوث و قدم از هیچ فیلسوف و حکیمی تقلید نکرده است و نظریه حدوث دهری از ابداعات شخص اوست. همچنین فیلسوف عالیقدر و نامدار ملاصدرای شیرازی در جلد سوم اسفار بعضی آراء و عقاید دوانی را نقل و نقد کرده است و هم بدین سبب است که در متون اسلامی از وی با عناوین بلندی نظیر علامه، ملا، فاضل و یا محقق دوانی یاد کرده اند.
اگر بخواهید به یک خصیصه به عنوان مهم ترین ویژگی اثر دوانی اشاره کنید آن ویژگی چه خواهد بود؟
توفیق در ارائه ی تحریر جدیدی از اخلاق ناصری با لطف و مهارت تمام و ژرف بینی یک ذهن فلسفی. در کوتاه سخن می توان گفت همان طور که خواجه نصیر توسی در دوره ی مغول احیاگر علوم عقلی و فلسفی بود، دوانی هم در مکتب شیراز چنین کار خطیر و عظیمی را انجام داد. خواجه با شرح و تفسیر آثار ابن سینا در کالبد حکمت مشّاء روح و روان تازه دمید و دوانی هم با آن که در حکمت مشّاء وقوفی کامل و تسلطی کافی داشت با شرحی که بر هیاکل النور سهروردی نوشت، حکمت اشراق را جهشی بزرگ و غنایی تازه بخشید. هردو را احیاگر می توان شمرد اما رهیافت آنان با هم تفاوت داشت. یکی پیرو وفادار ابن سینا و دیگری مرید واقعی سهروردی بود.
در مقدمه تان بخشی را به «ویژگی های سبکی کتاب» اختصاص داده اید که با مطالعه آن اهمیت موضوع کاملا برایم آشکار شد. به جاست که درباره این موضوع هم گفت و گو کنیم. از نظر شما کتاب چه ویژگی های سبکی دارد؟ لطفا به برخی از این موارد به اختصار اشاره کنید.
سبک سخن دوانی در اخلاق جلالی سبکی عالمانه و بسیار متکلف و متصنع می باشد چنان که بعضی از سخن سنجان مانند ریپکا کتاب او را پرتکلف ترین کتاب در موضوع اخلاق دانسته اند. این کتاب مشحون از قرینه پردازی ها و سجع سازی هایی زیبا و دل انگیز است. استواری عبارات و استحکام معانی و احتوای کتاب بر لطایف حکمی، گزینش بهترین کلمات و درست و بجا آوردن آن ها تناسب امثال و آیات و ابیات و سلاست سخن و سلامت الفاظ و عبارات و قدرت و قریحه ی او در ادای مقاصد و معانی تحسین برانگیز است. اگرچه شیوه ی نگارش دوانی در این کتاب فارغ از سبک دوره ای نیست اما ویژگی های سبک شخصی آن را از دیگر تألیفات هم عصر او متمایز ساخته است. زیرا سبک او در عین مصنوع بودن، استوار و موقّر و پرجاذبه است. دوانی از آن نویسندگان نیست که فقط به انتخاب الفاظ رنگین و آوردن صنایع بدیعی بیندیشد اما عبارات از اندیشه های لطیف یا مضامین بدیع و بلند و ارجمند بی بهره باشد.
جایگاه این اثر در میان آثار دوانی و همین طور در اخلاق اسلامی چیست؟
بهترین و مهم ترین تألیف دوانی همین اثرست که به گفته صاحب نظران پس از اخلاق ناصری مهمترین کتابی است که در اخلاق تا کنون تألیف شده است.
آیا بر این اثر شروحی هم نوشته شده است؟
از آن جا که اخلاق جلالی سالها به عنوان کتاب درسی مورد استفاده بوده است به طور طبیعی شرح ها بر آن نوشته اند حتی در دانشگاه کمبریج در دوره ی عالی درس زبان فارسی تدریس می شده. تام سن انگلیسی در سال 1839 م در لندن آن را ترجمه و طبع کرده است.
شما برای تصحیح این اثر از چه نسخی استفاده کرده اید؟ و مهم ترین نسخه شما کدام بوده است؟
در تصحیح این اثر از نسخ مختلفی که در دسترس بوده با صرفنظر از نسخه های مشابهی که یکی از روی دیگری تحریر شده است، هفت نسخه قابل اعتنا تشخیص داده شد که از دارالکتب المصریّه، کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران، کتابخانه ی حضرت آیت الله مرعشی(ره) قم، کتابخانه ی آستان قدس، کتابخانه ی ملی و کتابی هم از کتابخانه شخصی یکی از فرهنگیان شهر خودمان آران و بیدگل و مهمترین نسخه متعلق به دارالکتب المصریّه می باشد.
برای آخرین پرسش لطفا بگویید آیا در تصحیح این نسخه جناب استاد دابه با شما همکاری داشتند؟
برای تصحیح اخلاق جلالی علاقه مند بودم از دانش و فضل فراخ جناب استاد دکتر دادبه تور هدایتی نصیب گردد اما استغراق ایشان در تألیف و تحقیق و تدریس و زمینه های متنوع و گسترده کار ایشان و نیز همکاری فعال با دایره المعارف بزرگ اسلامی امر تصحیح را از آن چشمه فیاض محروم داشت.
اخلاق جلالی
محمد بن اسعد دوانی
مصحح عبدالله مسعودی آرانی
انتشارات اطلاعات
چاپ اول: 1391، 403 صفحه
مهم ترین اثر علامه جلالی کتاب «لوامع الاشراق فی مکارم اخلاق» یا همان «اخلاق جلالی» است. این اثر در سه لامع نگاشته شده است. «در تهذیب اخلاق» عنوان لامع نخست است که مشتمل بر ده لمعه می باشد که عبارتند از: در حصر مکارم اخلاق، فضایل چهارگانه حکمت، شجاعت، عفت و عدالت، در بیان انواعی که تحت هر یک از اجناس فضایل چهارگانه اند، ذکر صفاتی که همانند فضایل و نه از جنس آن ها هستند، اجناس رذایل، در بیان شرف عدالت، در اقسام عدالت، در ترتیب اکتساب فضایل، در حفظ صحت نفس، در معالجات امراض نفسانی. لامع دوم «در تدبیر منزل» نام دارد و از شش لمعه با نام های در سبب احتیاج به منزل، در سیاست اقوات و اموال، در سیاست اهل، در سیاست اولاد، در رعایت حقوق پدران و مادران، در سیاست خدم تشکیل شده است. «در تدبیر مدن و رسوم پادشاهی» لامع سوم است و هفت لمعه دیگر با نام های در احتیاج انسان به تمدن، در فضیلت محبت، در اقسام مدینه، در سیاست ملک و آداب ملوک، در آداب خدمت و رسوم مقربان سلاطین و ارباب دولت، در فضیلت صداقت و وظایف معاشرت با اصدقا، در آداب معاشرت با طبقات ناس را در بر می گیرد. پیوست کتاب شامل حواشی و تعلیقات، آیات کریمه، احادیث، جمله ها و عبارت های عربی، ابیات فارسی و ابیات عربی می باشد.