مقاله 30: چگونه تصمیم می گیریم اخلاقی عمل کنیم؟ (1)
چرا و چگونه انسان ها تصمیم می گیرند یک عمل اخلاقی را انجام دهند یا یک کار غیر اخلاقی را ترک کنند؟ فرایند و سازوکار این تصمیم گیری ها به چه صورت است؟ آیا تصمیم ها و فعالیت های اخلاقی ما تابع استدلال است؟ چگونه مقدمات لازم برای این استدلال ها را فراهم می کنیم؟ درمواردی که بین دو دلیل تعارض ایجاد می شود چه باید کرد؟ نسبت منطق با اخلاق چیست؟
اینها بخشی از سوال هایی است که در فلسفه اخلاق مطرح می شود. این مباحث از جهتی به روان شناسی اخلاق مربوط است و از جهتی به بحث استدلال اخلاقی.
برای تجزیه و تحلیل هر چه بهتر سوال های فوق، ماجرایی که در ابتدای بحث خواندید – و برگرفته از یک ماجرای واقعی بود - را به عنوان یک سوال امتحانی به گروهی از دوستان رشته فلسفه دادم و از آنها خواستم نظرشان را بگویند. برخورد هر یک از دانشجویان با این موضوع، و قضاوت و استدلال های آنها درباره این مسئله برایم جالب بود و موجب شد این مطلب را در وبلاگ بیاورم. از مجموع پاسخ های آنها میتوان نکات مفیدی را درباب تصمیم گیری و استدلال اخلاقی دریافت. شما هم در صورت تمایل می توانید در این بحث مشارکت کنید.
در ابتدا نظرات را که در سه گروه دسته بندی شده می آورم و بعد از آن چند نکته که به نظرم رسیده بیان می کنم.
الف) افراد موافق:
- باید خبر داده شود و صداقت مراعات گردد.
- با استدلال مرد موافق هستم. باید خبر را با همسر خود درمیان بگذارد تا موجبات اختلاف و درگیری های شدید بعد از ازدواج دوم که ناشی از بی اطلاعی است، را فراهم نکند. چرا که این اختلاف ها باعث ضرر و زیان بیشتری برای بیمار می شود.
- باید با همسر خود درمیان بگذارد، چون نشانه صداقت است ولی نباید ازدواج بکند، چون خیانت به همسر است.
- هر چند خبر دادن به بیمار ناراحت کننده است ولی همیشه دانستن واقعیت با این که تلخ است اما بهتر از ندانستن است. حداقل این که مرد وجدانش آسوده است.
ب) افراد مخالف:
- همیشه هر کاری که نشانه صداقت است را نمی شود انجام داد.
- سلامتی مهم تر از صداقت است. باید بگذارد بیماری همسرش بهبود پیدا کند بعد به او بگوید.
- در این مورد به خاطر اهمیت سلامتی شخص، می توان مطلق بودن اخلاق را نادیده گرفت و صداقت را زیر پا گذاشت.
- چون دادن خبر به همسر موجب درد و رنج بیشتر او می شود نباید گفت.
- (پاسخ یک خانم:) ازدواج مجدد اشکالی ندارد. در این موارد صداقت معنا ندارد و باید دروغ مصلحت آمیز گفت. با خبر دادن به بیمار مخالفم.
- با توجه به شرایط زن، صداقت با همسر قابل دفاع نیست. نباید خبر دهد.
- هر دو دیدگاه درست می گویند ولی من مخالف گفتن خبر هستم. چون اگر به بیمار خبر داده نشود بهتر به زندگی خود ادامه می دهد. در غیر این صورت، با اضطراب و افسردگی و استرس، به مرگ نزدیک تر می شود.
ج) افراد مردد یا دارای موضع نامشخص:
- استدلال خیلی محکم نیست. از جهتی صحیح است و از جهتی غلط. اگر به همسرش بگوید عواقب دارد و اگر نگوید ممکن است در بی خبری مانده و شرایط کمی راحت تر باشد ولی بعد از مطلع شدن، اوضاع بدتر می شود. بنابراین نمی شود با یقین گفت دادن خبر درست است یا ندادن آن.
- هر دو استدلال از نظر صوری درست هستند ولی از نظر مادی باید از اهل فن مرتبط با موضوع، مثلا پزشکان یا روان شناسان، کمک گرفت.
- صادق بودن خوب است ولی ازدواج مجدد نادرست است.
- استدلال کردن در این موارد بیشتر توجیهی است برای اقدامات شخص.
- هر دو استدلال درست و منتج است ولی باید شرایطی چون میزان پیشرفت بیماری زن، وضعیت مالی خانواده او، دیدگاه های عقیدتی و فکری او را در نظر گرفت و بعد تصمیم گیری کرد.
- از این جهت که موجب ضرر به همسر و درد و رنج بیشتر او می شود نباید گفت و از این جهت که نشان دهنده صداقت است باید گفت.
- پاسخ یک خانم: مرد نباید مجددا ازدواج کند. صداقت او در این است که زندگی با همسر بیمارش را ادامه دهد.
- او نباید ازدواج بکند. شهوت، جهل و غضب دست و پای عقل مرد را بسته است.
- مخالفان دادن خبر، مغالطه می کنند. چون از احساسات خود تبعیت می کنند. این که گفتن خبر بد برای بیمار مضر باشد از یقینیات نیست. موافقان هم استدلال شان درست نیست. چون در واقع حد وسط ندارد. چرا که «صداقت» در هر دو مقدمه به یک معنا نیست.
- با ازدواج مرد مخالفم. باید تا روزی که همسرش زنده است از او مراقبت کند و سعی کند روزهای آخر زندگی اش را شیرین کند.
- تاثیر یا عدم تاثیر این خبر بر سلامتی زن از همیت بیشتری برخوردار است.لذا باید با پزشک معالج صحبت شود. در صورتی که از نظر او دادن خبر تاثیر منفی ندارد، صداقت رجحان خواهد داشت.
- به نظر می رسد هر دو استدلال درست است اما داوری درباره این که بر اساس کدامیک باید عمل کرد به عهده علم اخلاق و شاید علم حقوق باشد. برای انتخاب استدلال قابل قبول تر باید ادله ای داشت که آن ادله هم از فرایند داوری و ارزیابی سربلند بیرون آیند. بنده در حال حاضر چنین ادله ای ندارم.
- هر دو استدلال در جای خود درست و منطقی است ولی فرقی به حال بیمار ندارد. چون وقتی بحث مردن در میان است هیچ فرقی ندارد که بخواهیم مراعات حال بیمار را بکنیم یا نه. در هر دو صورت، موجب مرگ بیمار می شود. وقتی مردی چنین تصمیمی می گیرد یعنی همسر خود را مُرده فرض کرده است.
/**/
/**/
/**/
بخش دوم این مطلب را در اینجا مطالعه کنید.
دیدگاه ها دیگران را در بخش نظرات مطالعه کرده و در صورت تمایل، در بحث مشارکت کنید.برچسبها: روان شناسی اخلاقی, استدلال اخلاقی, فلسفه اخلاق, مقاله ها, گفت و گوهای فلسفی
مقاله 30: چگونه تصمیم می گیریم اخلاقی عمل کنیم؟ (2)
در پست قبلی نمونه ای از آزمون های گروه فلسفه همراه با برخی از پاسخ های ارائه شده به آن سوال ارائه شد. ضمن تشکر از دانشجویان گرامی که زمینه این بحث را فراهم کردند و همچنین تشکر از دوستانی که در مبحث مشارکت کردند، چند نکته را یادآور می شوم:
- هدف پرسش مطرح شده یک بررسی جامع علمی درباره استدلال اخلاقی و مانند آن نبود. بلکه بیشتر منظور این بود که مخاطب با دشواری ها و ظرافت های مسئله تصمیم گیری و استدلال اخلاقی آشنا شود. هدف دیگر این بود که افراد به ارتباط منطق و اخلاق توجه نمایند. بنابراین مطالب مطرح شده به معنای یک بحث جامع و مانع نبود.
- در این جامعه آماری، از بین دو گروه موافق و مخالف، به نظر می رسد مخالفان خبر دادن به بیمار بیشتر از موافقان آن هستند. عمده استدلال آنها هم ضرر این کار برای بیمار است. ظاهرا آنها در تزاحم دو اصل «لزوم صداقت با همسر» و «لزوم حفظ سلامتی همسر»، سلامتی را بر صداقت ترجیح داده اند و این نکته قابل تاملی است. چرا که معمولا ما همواره بر صداقت با دیگران، به ویژه با همسر، تاکید داریم ولی می بینیم که در این مورد خاص افراد حاضرند صداقت را فدای سلامتی کنند. خود این که بر اساس چه معیارهایی چنین قضاوتی شده مطلبی قابل تامل است.
- همان گونه که از پاسخ ها هم به دست می آید به نظر می رسد بیشتر پاسخ دهندگان در این مورد دچار تردید شده اند و تصمیم گیری برای آنها دشوار است. این امری است که در تصمیم گیری های اخلاقی در زندگی روزمره برای همه ما پیش آمده یا می تواند پیش بیاید. لذا موضوع از این جهت هم جای بررسی و تامل جدی دارد.
- توجه به استدلال های هر یک از پاسخ گویان هم مهم است و تا حدودی می تواند نشان دهد که افراد هنگام تصمیم گیری یا استدلال اخلاقی معمولا چه نکاتی را مد نظر قرار می دهند.
- از این آزمون تا اندازه ای می توان فهمید که اتخاذ تصمیم های اخلاقی و عمل کردن بر طبق آنها گاه تا چه اندازه دشوار است. اگر این نکته را که اخلاقی عمل کردن گاهی مستلزم چشم پوشی از منافع اقتصادی و اجتماعی یا لذت های فراوان است را هم در نظر بگیریم اهمیت مطلب بیشتر روشن می شود. به همین خاطر است که کسانی که اخلاقی عمل می کنند از نظر شرع و عرف، انسان هایی شریف و قابل تقدیر هستند. چون تصمیم هایی می گیرند که برایشان هزینه های فراوان دارد.
- از آنجا که جامعه آماری پاسخ دهندگان محدود بوده طبیعتا نمی توان از آزمون حاضر نتایج کلی و یقینی گرفت ولی به هر حال تا اندازه ای می تواند به فهم فرایند تصمیم گیری و استدلال اخلاقی، همچنین به فهم برخی از دشواری های این امر کمک کند.
- به نظر می رسد بحث تصمیم گیری و استدلال اخلاقی به چند حوزه مرتبط می شود و باید آن را با توجه به مباحث مطرح در این حوزه ها مورد مطالعه و بررسی قرار داد، حوزه هایی چون 1. روان شناسی اخلاق 2. تزاحم قواعد اخلاقی 3. استدلال اخلاقی 4. نسبی یا مطلق بودن اخلاق 5. نسبت منطق با اخلاق 6. نسبت اخلاق با فقه و دین.
- تصمیم گیری در این موارد مبتنی بر استدلال است ولی چون استدلال ها گاهی از نظر اخلاقی هم ارز هستند یا این گونه به نظر می رسند، شخص برای ترجیح یکی بر دیگری، نیازمند یک قاعده آمره اخلاقی است. تصمیم او بستگی به این دارد که آگاهانه یا ناآگاهانه تابع چه نظریه اخلاقی باشد. مثلا سودگرا باشد یا نه. خود گرا باشد یا دیگر گرا.
- این آزمون نشان می دهد که ظاهرا اخلاقی عمل کردن لزوما تابع منتج بودن استدلال های ما ، به ویژه از نظر صوری، نیست و عوامل و شرایط نااخلاقی می تواند بر تصمیم های اخلاقی تاثیر بگذارد. (چون عبارت «غیر اخلاقی» حالتی ارزشداورانه و منفی دارد به جای آن از واژه «نااخلاقی» استفاده شد).
- در این گونه آزمون ها نقش جنسیت هم البته باید در پاسخ دهی مد نظر قرار گیرد. هم جنسیت پاسخ دهندگان هم جنسیت فرد مورد بررسی. لذا در مثال حاضر، اگر مرد به یک بیماری لاعلاج دچار شده بود و زن قصد مثلا جدایی یا سپردن همسرش به سرای سالمندان را داشت شاید پاسخ ها به نوعی دیگر بود.
- از دانشجویان همچنین خواسته شده بود نظرشان را درباره عوامل موثر بر تصمیم گیری و استدلال اخلاقی بیان کنند. از نظر آنها برخی از این عوامل عبارت است از: نوع مخاطب، محتوای استدلال، شیوه استدلال، پیامدهای استدلال، ترس از تخریب وجهه اجتماعی فرد، و عوامل محیطی.
- مطالعات و مباحث مربوط به روان شناسی اخلاقی، تصمیم گیری و استدلال اخلاقی و مانند آن، تا آنجا که بنده اطلاع دارم، هنوز در جامعه علمی ما به طور شایسته مورد توجه قرار نگرفته و تا اندازه ای جوان است. از این رو امید است اساتید و طلاب و دانشجویان علاقه مند به این گونه مباحث، در این زمینه ها تلاش بیشتری داشته باشند و ثمره تاملات خود را به صورت مکتوب در اختیار دیگران قرار دهند.
/**/
برچسبها: روان شناسی اخلاقی, استدلال اخلاقی, فلسفه اخلاق, مقاله ها, گفت و گوهای فلسفی