کتابخانه «شکوفایی و رشد»

کار ما، تخصصی، تربیت است؛ کوچینگ؛ مهارت شکوفا شدن و رشد دادن

کتابخانه «شکوفایی و رشد»

کار ما، تخصصی، تربیت است؛ کوچینگ؛ مهارت شکوفا شدن و رشد دادن

بهترین روشها، ترفند و تکنیکهای تربیت را
در کنار هم جمع کردیم...
پاسخهایی کاربردی، معتبر و تاحدامکان جامع به سوال های رایج...

«محمدرضا سرافرازی»
«محمدرضا سرافرازی»

طبقه بندی موضوعی وبلاگ اخلاق و تربیت

قاله 49: فیلترینگ و اخلاق:‌ نگاهی به ابعاد اخلاقی پالایش محتوا در فضای سایبر

 

 

http://www.mnn.com/sites/default/files/InternetFilter_m_0925.jpg


دانلود pdf این گفت و گو

گفت و گو با مجله «حریم امام»، س3، ش105، پنجشنبه 24 بهمن 1392.

 

 

از آن جا که محور گفت و گوی حاضر مسئله فیلترینگ است، بهتر است بحث را با ارائه تعریفی از فیلترینگ آغاز کنیم.

با نام و یاد خدا سخن را آغاز می کنیم. موضوعی که برای این گفت و گو انتخاب کرده اید یکی از موضوع های چالش برانگیز در سال های اخیر است که در موافقت یا مخالفت با اصل آن، همچنین درباره حدود و ثغور آن بحث های فراوانی چه در کشور ما و چه در کشورهای دیگر درگرفته است. البته در این گفت و گو سعی خواهد شد این موضوع از منظر اخلاقی مدنظر قرار گیرد، چرا که این بحث ابعاد و سویه های دیگری نیز دارد که بایستی از سوی اهل فن بررسی شود. به هر حال، اگر بخواهیم تعریف ساده ای از فیلترینگ ارائه کنیم می توانیم بگوییم این اصطلاح امروزه وقتی که درباره فضای مجازی، به ویژه اینترنت، به کار می رود به معنای ممانعت از دسترسی افراد به محتوای ارائه شده در این فضا است. البته در زبان فارسی اخیرا گاهی به جای آن از اصطلاح «پالایش محتوا» استفاده می شود. همچنین به دو نکته باید توجه کرد: یکی این که ممانعت از دسترسی به محتوا توسط افراد و نهادهای مختلفی از قبیل والدین، مدیران ادارات، یا دولت می تواند انجام شود، ولی آن چه در بحث از فیلترینگ امروزه و از جمله در بحث حاضر بیشتر مطرح می شود ممانعتی است که توسط دولت اعمال می شود.  نکته دیگر این که فیلترینگ غیر از سانسور است. اولی به معنای ممانعت از دسترسی افراد به محتوا است پس از انتشار آن و معمولا هم درباره فضای مجازی به کار می رود ولی سانسور به معنای ممانعت از انتشار مطلب پیش از انتشار آن است و معمولا درباره منابع موجود در غیرفضای مجازی است؛ مثلا در مورد کتاب، مجله و فیلم.

آیا در همه کشورهای جهان فیلترینگ اعمال می شود؟

این سوال یکی از نخستین پرسش هایی است که درباره فیلترینگ به ذهن افراد خطور می کند و پاسخ آن هم البته مثبت است. همان گونه که رذایل اخلاقی در فضای سایبر مختص یک کشور خاص نیست و تقریبا در همه کشورهای جهان رواج دارد، انجام فیلترینگ هم در همه کشورها انجام می پذیرد و البته میزان و محدوده آن بستگی دارد به ارزش‌های اخلاقی، فرهنگی و قوانین و ضوابط هر کشور. درکشور ما هم از نخستین روزهای ورود اینترنت به ایران مسئله کنترل و نظارت بر آن کم وبیش مطرح بوده است و امروزه مراکزی چون شورای عالی فضای مجازی، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات از جمله نهادهایی هستند که، با تفاوت مسوولیت های خود، متصدی سیاستگذاری و اعمال فیلترینگ هستند.

چه چیزهایی مشمول فیلترینگ می شود؟

دامنه محتواهایی که مورد فیلترینگ واقع می شود در کشورهای مختلف تا اندازه ای متفاوت است ولی برخی امور هست که در همه کشورها کم وبیش جزو مصادیق مشترک فیلترینگ است. محتواها و فعالیت های مربوط به نقض حریم خصوصی، تهدید امنیت ملی،‌ آموزش و تشویق به کارهای غیراخلاقی یا غیرقانونی، سوءاستفاده از کودکان به ویژه در مسائل جنسی و اموری از این قبیل مواردی هستند که کم وبیش در همه کشورها مورد فیلتر واقع می شوند. در کشور ما هم از حدود دو دهه پیش که اینترنت به طور جدی تری وارد زندگی افراد جامعه شد تا به امروز همواره هم مردم هم مسوولان دغدغه تاثیرات و پیامدهای غیراخلاقی این فناوری را داشته اند، لکن به مرور زمان برای انجام هر چه درست تر این کار، سیاستگذاری و نهادسازی شده است. امروزه مبنای اعمال فیلترینگ در کشورمان، قانون جرایم رایانه ای است. بر اساس این قانون، ‌چندین نوع محتوا مشمول فیلترینگ می شود: محتوا علیه عفت و اخلاق، محتوا علیه مقدسات اسلامی،‌ محتوا علیه امنیت و آسایش عمومی، ‌محتوا علیه مقامات و نهادهای دولتی، ‌محتوا برای ارتکاب جرایم رایانه ای،‌ امور سمعی و بصری و مالکیت معنوی، محتوای دعوت کننده به جرم و مواردی از این قبیل.

درواقع مواردی از این دست را باید عوامل زمینه ساز فیلترینگ برشمرد؟

بله. البته اینها موارد و عناوین کلی است که برای روشن تر شدن بحث باید مصادیق آن تبیین شود. باید توجه داشت که اینترنت یک فناوری است مثل بسیاری از فناوری های دیگر که هم می توان از آن استفاده درست داشت هم نادرست. اگر بخواهیم از منظر اخلاقی به ماجرا نگاه کنیم باید بگوییم که اخلاق گریزی ها یا اخلاق ستیزی هایی که با استفاده (و در واقع، سوءاستفاده) از فضای مجازی می شود، زمینه ها و انگیزه های لازم را برای اعمال فیلترینگ فراهم می کند. به هر اندازه این اخلاق گریزی ها کمتر شود میزان فیلترینگ هم کمتر می شود. اگر بخواهیم درباره نقض اصول اخلاقی در فضای مجازی مصداقی تر صحبت کنیم می توانیم به این موارد اشاره کنیم: نقض حریم خصوصی، پورنوگرافی یا هرزه نگاری و اشاعه فحشا، توهین به مقدسات دینی، هک کردن و حمله های سایبری، سوءاستفاده از زنان و کودکان، نقض مالکیت مادی و معنوی دیگران، شبیه سازی و جعل صفحات  (فیشینگ)،‌ توهین، تهمت و هتک حرمت دیگران، و جاسوسی به نفع بیگانگان. هر یک از این موارد البته از جنبه های مختلف قابل بررسی است ولی در این جا بیشتر به عنوان امور غیراخلاقی که زمینه ساز فیلترینگ می شود مورد توجه قرار گرفته است.

نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که در شکل گیری یا تشدید این بی اخلاقی ها عوامل گوناگونی تاثیر دارد که به عنوان نمونه می توان از این موارد نام برد: سودجویی و شهرت طلبی، رقابت های سیاسی، قومی و قبیله ای، عشقی و عاطفی، و جهل و ناآگاهی کاربران.

پرسش دیگری که مطرح می شود این است که فیلترینگ چگونه با مسئله اخلاق ارتباط پیدا می کند؟

در مباحث اخلاق و فلسفه اخلاق گفته شده که هر کاری که جزو افعال اختیاری انسان باشد می تواند موضوع گزاره های اخلاقی واقع شود و از آن جا که فیلترینگ نیز جزو کارهای اختیاری است می تواند به عنوان یک موضوع اخلاقی مطرح شود و برای آن محمولات اخلاقی از قبیل «خوب / بد» یا «پسندیده / ناپسند» آورده شود. این نوعی ارتباط مستقیم فیلترینگ با اخلاق است اما از جهاتی دیگر فیلترینگ به طور غیر مستقیم هم می تواند با اخلاق پیوند بخورد، مثلا از این جهت که برخی فعالیت های غیراخلاقی و در واقع سوءاستفاده هایی که از فضای مجازی می شود زمینه ساز اعمال فیلترینگ می گردد. یا این که اعمال نادرست فیلترینگ می تواند موجب تضییع حقوق افراد شود که خود امری است مربوط به اخلاق.

در هر صورت، نگرش اخلاقی به فیلترینگ در ذیل اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی قرار می گیرد. مجموعه تاملات اخلاقی و فلسفی در این زمینه منجر به شکل گیری «اخلاق فیلترینگ» می شود. از این رو، اخلاق فیلترینگ را می توان به عنوان مجموعه ای از اصول و قواعد اخلاقی مربوط به علل و عوامل، پیامدها، سیاستگذاری ها، و شیوه های اجرای فیلترینگ تعریف کرد. از آن جا که «شناخت» مقدمه «عمل» است هرگونه تامل و پژوهش علمی درباره این گونه موضوعات اخلاقی، راه را برای تقید بیشتر به اخلاق فراهم تر می کند. هرچند به رغم اهمیت این موضوع، تا آن جا که بنده اطلاع دارم ‌ متاسفانه در زمینه «اخلاق فیلترینگ» در مجامع علمی ما آن گونه که شایسته مطلب باشد کار چندانی انجام نشده است.

اگر بخواهیم از منظر اخلاقی به مسئله پالایش محتوا یا فیلترینگ بنگریم طبعا یکی از پرسش ها این خواهد بود که آیا کسی اخلاقا اجازه دارد مانع دسترسی دیگران به محتوای موجود در اینترنت شود؟

اگر بپذیریم که افراد با خرید اشتراک اینترنت و پرداخت هزینه های لازم آن، مالکیت وحق بهره برداری از محتوای اینترنت را به دست می آورند، طبیعتا از نظر اخلاقی کسی نمی تواند آنها را از این حق محروم کند. لکن همان گونه که در فضای حقیقی، هیچگاه عاقل و بالغ بودن انسان ها و علاقه آنها به سلامتی و امنیت خود، موجب بی نیازی از نیروی انتظامی و قوه قضاییه نیست و پزشک و مانند آن نیست، در فضای مجازی هم اخلاقی بودن اغلب کاربران لزوما به معنای بی نیازی از اعمال برخی فعالیت های انضباطی مانند فیلترینگ نیست. چرا که اولا همه محتواهایی که در فضای مجازی تولید یا توزیع می شود لزوما مفید نیست، بلکه برخی از آنها قطعا مضر است، مانند مطالب و تصاویر هرزه نگارانه یا آموزش کارهای خلاف. ثانیا همه کسانی که از اینترنت استفاده می کنند لزوما با همه زوایا و مشکلات و خطرهایی که در  آن وجود دارد و راه های دفاع از خود در فضای مجازی آشنا نیستند، ثالثا امکان آسیب دیدن و متضرر شدن افراد در این فضا وجود دارد. باتوجه به مواردی از این قبیل، عقل و اخلاق حکم می کند که دسترسی به فضای مجازی در برخی موارد محدود شود. از این رو در مجموع می توان اخلاقا از نوعی «فیلترینگ اَقلّی» دفاع کرد. این نوع فیلترینگ اگر به اندازه و به گونه ای درست انجام شود نوعی کمک کردن و شفقت به دیگران است که خود، امری اخلاقی محسوب می شود. البته همان گونه که اصل فیلترینگ اجمالا از نظر اخلاقی قابل دفاع است، در سیاستگذاری و اعمال آن نیز بایستی مسئله اخلاق را به طور جدی و به عنوان یک قاعده آمره و قانون فرادستی مدنظر قرار داد. بنابراین می توان گفت اصل اولی اخلاقی آن است که برای استفاده افرادی که به صورت قانونی مالک استفاده از  فضای مجازی ‌هستند نباید ممانعتی ایجاد شود، ولی با طرح ادله  ثانویه می توان آن اصل اولی را قید زد: مثلا در چند مورد: یکی این که این حق مانع از اجرای برخی حقوق مهم تر شود، مانند حق برخورداری جامعه از سلامت اخلاقی، عاطفی، سیاسی، اقتصادی و مانند آن. بر این اساس اگر کسی بخواهد از محتوای اینترنت برای کارهای مجرمانه که به دیگران آسیب می رساند  استفاده کند، اخلاقا می توان مانع کارهای او شد. یکی دیگر از چیزهایی که اخلاقا اعمال فیلترینگ را مجاز می کند آن است که شخص از ابتدا به طور مشروط مالک بهره برداری از اینترنت شده باشد و او هم این شرط را پذیرفته باشد. به عنوان مثال، شرکتی که خدمات اینترنتی ارائه می دهد ارائه این خدمات را مشروط به عدم مراجعه به برخی سایت ها یا عدم انجام برخی فعالیت ها کرده باشد. طبیعتا کسی که چنین شرایطی را بپذیرد اخلاقا باید آن مراعات کند و گرنه ارائه دهنده خدمات می تواند مانع از دسترسی او به محتوای اینترنتی شود.

پس، از این جا می توان بین فیلترینگ و حقوق پیوند زد.

طبیعتا منظور از «حقوق» در این سوال، علم حقوق نیست، بلکه مقصود جمع «حق» است. درواقع اگر بخواهیم از منظر اخلاق اسلامی به موضوع فیلترینگ نگاه کنیم باید بگوییم که این نگاه مبتنی بر سه حلقه به هم پیوسته است: حق، وظیفه، و مسوولیت. درباره مسئله «حق»، باید گفت مسئله فیلترینگ با چند نوع حق سر وکار دارد: یکی حق الله، دیگر حق الناس به معنای حق جامعه به طور کلی (اعم از کسانی که با فضای مجازی سروکار دارند و کسی که چنین نیستند ولی هرگونه تصمیم گیری و عمل درباب فیلترینگ، به طور غیر مستقیم به آنها هم مربوط می شود) و دیگر حق حکومت و مدیریت جامعه.  از آن جا که اخلاق حکم می کند که بایستی حقوق دیگران را مراعات کرد، مراعات هر یک از انواع حقوقی که بیان شد از نظر اخلاقی لازم است، ولی از آن جا که «مراعات» حق مبتنی است بر «شناخت» آن، و همچنین برای فهم هر چه درست تر نسبت اخلاقی فیلترینگ با هر یک از این حق ها، بایستی مصادیق و موارد هر یک از این حق ها به طور جداگانه و مفصل بحث شود که اینک مجال بیان آن ها نیست. فقط در این جا برای روشن تر شدن بحث به چند مورد از آنها اشاره می شود. البته آن چه گفته می شود ازمنظر اندیشه اسلامی است و اگر کسی از منظری دیگر به آن نگاه کند ممکن است دیدگاه متفاوتی را مطرح کند. در هر صورت، برخی از مصادیق حقوق خداوند در نسبت با بحث ما عبارت است از: حق پرستش، حق مراعات حقوق مردم به عنوان «عیال الله»، حق دوری از عصیان و معصیت. برخی از حقوق جامعه هم عبارت است از: حق برخورداری از رشد معنوی، فرهنگی و اخلاقی، و پیشرفت مناسب علمی، اقتصادی و اجتماعی، حق محترم شمرده شدن حریم خصوصی، و حق برخورداری از احترام و کرامت. حاکمیت جامعه نیز از برخی حقوق برخوردار است که هنگام بررسی اخلاقی فیلترینگ باید آنها را نیز در نظر گرفت. برخی از این حقوق را چنین می توان برشمرد: حق اعمال حاکمیت و مدیریت جامعه، حق انجام وظایف قانونی خود، حق حراست از مرزهای جغرافیایی، ملی، فرهنگی، هویتی، اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه، و حق برخورداری از نقدها و مشورت های سازنده.

همان گونه که مشاهده می شود مسئله اخلاق فیلترینگ فقط مربوط به کاربران اینترنت نیست، بلکه دایره ای وسیع را در بر می گیرد که مراعات بخشی از آنها بر دوش جامعه است و بخشی بر عهده مدیران جامعه و بخشی هم بر عهده هر دو گروه است.  لذا چه در سیاستگذاری و برنامه ریزی برای فیلترینگ و چه هنگام اعمال و اجرای آن، و چه هنگام قضاوت اخلاقی درباره فیلترینگ، بایستی مجموعه این حقوق مد نظر قرار گیرد و از نقض آنها خودداری شود.

اگر قرار باشد از اصل اخلاقی بودن فیلترینگ دفاع شود بفرمایید کدامیک از اصول اخلاق می تواند مجوز این کار می شود؟

پیش از پاسخ به این سوال لازم است ابتدا برای رفع ابهام احتمالی بر این نکته تاکید شود که وقتی از اخلاقی بودن فیلترینگ سخن می گوییم مقصود این نیست که بخواهیم برای هرگونه فعالیتی که در این زمینه انجام می شود توجیه اخلاقی درست کنیم. بنابراین نه چنین مقصودی در کار است و نه کسی بایستی از این مباحث چنین بهره برداری بکند. بلکه مهم ترین، یا یکی از مهم ترین، دلایلی که موجب طرح اخلاق فیلترینگ می شود دفاع از حقوق همه کسانی است که با این مسئله سروکار دارند، اعم از کاربران یا صاحبان محتوا یا مسوولان ارائه دهنده خدمات اینترنتی و حتی کسانی که در زمینه فیلترینگ سیاستگذاری یا آن را اجرا می کنند.

به هر حال در پاسخ به سوالی که مطرح شد باید بگوییم از نظر اخلاقی اصل بر عدم ممانعت از دسترسی دیگران به محتوای موجود در فضای مجازی است،‌  و در نتیجه هرگونه خروج از این اصل باید مبتنی بر مجموعه ای از ادله و اصول باشد. البته در این جا مقصود اصول اخلاقی است. از جمله این اصول می توان به این موارد اشاره کرد: لزوم حفظ کرامت انسان و پرهیز از هر قول یا فعلی که این کرامت را مخدوش می کند، لزوم حفظ مرزهای اخلاقی جامعه و ممانعت از خدشه دار شدن فضایلی چون عفاف و پاکدامنی، لزوم شفقت و دلسوزی برای دیگران، لزوم پرهیز از اشاعه فحشا، لزوم پرهیز از آسیب و ضرر رساندن به دیگران، لزوم حفظ و نگهداری اسرار دیگران و احترام به حریم خصوصی آنها، لزوم مراعات عدالت و پرهیز از ظلم به دیگران، لزوم پرهیز از سوءاستفاده از ناآگاهی دیگران، و ممنوعیت دخالت و تصرف در اموال دیگران بدون اجازه آنها. البته چگونگی ارتباط این اصول با مسئله فیلترینگ باید در جای خود به طور مفصل بحث شود.  

مواردی که برشمردید به نظر می آید بیشتر اصول فقهی باشند تا اخلاقی.

بررسی مسئله فیلترینگ از منظر اخلاق، همچون هر بحث و پژوهش دیگر، نیازمند تبیین یک سری از مباحث مقدماتی است. وقتی ما بخواهیم از منظر دین و اخلاق دینی به این موضوع بنگریم یکی از این مباحث «نسبت بین دین و اخلاق» است. در ذیل این بحث هم یکی از مطالبی که باید بررسی شود نسبت بین فقه و اخلاق، و به عبارت دیگر، نسبت بین قواعد فقهی و قواعد اخلاقی است. یکی از سوال هایی که در این زمینه مطرح می شود آن است که آیا می شود از قواعد فقهی برداشت اخلاقی کرد یا خیر. اجمال مطلب این که برخی، از جمله بنده، بر این باور هستند که چنین کاری مقدور است. در این جا نمی خواهیم به طور تفصیلی وارد این بحث شویم ولی به طور مختصر می توان گفت که بسیاری از قواعد فقهی ما ظرفیت این را دارند که به عنوان اصل اخلاقی مورد استفاده قرار گیرند. اگر چنین شود هم محمولات آنها تغییر می کند هم پیامدهای آن ها هم نوع الزام آوری و میزان پشتوانه سازی برای احکام آن ها. اگر با بهره گیری اخلاقی از گزاره های فقهی موافق باشیم آنگاه به آسانی می توانیم از قواعدی چون «حرمت ضرر و ضرار»، «حرمت تشییع فاحشه»، «محترم بودن مال و جان و آبروی مسلمانان»، «حرمت اعانت بر ظلم» و «حرمت دخالت در اموال دیگران بدون اجازه آنها» در بحث اخلاقی از فیلترینگ استفاده نماییم.

همان گونه که اشاره کردید فیلترینگ نوعی ممانعت از دسترسی کاربران به محتوای موجود در فضای مجازی است. آیا نمی شود تصمیم گیری درباره مراجعه یا عدم مراجعه به یک پایگاه اینترنتی به خود کاربران واگذار شود؟

همان گونه که گفته شد فیلترینگ از جمله مباحث مناقشه برانگیز عصر حاضر است و در موافقت یا مخالفت چه با اصل آن و  چه با دامنه و شیوه اجرای آن دیدگاه های مختلفی مطرح است که قائلان به هر کدام برای خود ادله ای را ذکر کرده اند. یکی از ادله ای که مخالفان مطرح می کنند آن است که اعمال فیلترینگ نوعی اعمال قیمومیت بر انسان های عاقل و در واقع به معنای نابالغ دانستن آنها است. البته آن ها به اموری چون اصل آزادی بیان و جریان آزاد اطلاعات نیز تمسک می کنند. درباره مورد اول می توان گفت این درست است که به طورمعمول اغلب کاربران اینترنت انسان های اخلاق مدار و عاقل هستند ولی این امر برای واگذاری مطلق استفاده از محتوای اینترنتی به خود آنها کافی نیست. چرا که اولا برخی از کاربران کسانی هستند که ممکن است به قدر کافی از خطرات و مشکلات گوناگونی که در فضای مجازی است مطلع نباشند و خواسته یا ناخواسته در دام این مشکلات قرار گیرند. ثانیا باید بپذیریم که در فضای مجازی هم مانند فضای حقیقی، افراد زیادی هستند که ممکن است برخی کارهایی که دیگران غیراخلاقی می دانند از نظر آنها غیراخلاقی نباشد و لذا مرتکب آنها شوند، یا این که به رغم غیراخلاقی بودن برخی کارها یا محتواها نسبت به انجام آن کارها یا تولید و توزیع آن محتواها اقدام کنند. این امر می تواند  دلایل بسیاری چون ثروت طلبی و قدرت طلبی داشته باشد. مسئله وقتی جدی تر و دشوارتر می شود که بدانیم گروه هایی از کاربران اینترنت مانند کودکان و نوجوانان یا افراد عادی که اطلاعات فنی یا دینی و اخلاقی چندانی ندارند، به آسانی می توانند مورد سوءاستفاده انسان های بی اخلاق قرار گرفته و طعمه آنان شوند. به این موارد بیافزاییم ناتوانی فنی برخی افراد عاقل و اخلاقی را در شناخت اخلاق گریزی ها فضای مجازی و ناآگاهی علمی آنان از شیوه مواجهه درست با آن ها و نیافتادن در دام خطرات موجود در این فضا را. همچنین توجه داشته باشیم به این نکته که برخی از افراد هستند که به رغم آگاهی از غیراخلاقی بودن یک عمل،‌ به دلایلی چون کسب سود یا شهرت یا مبارزه با دیگران یا پیروی از هواهای نفسانی اقدام به نقض اصول اخلاقی در فضای مجازی می کنند و طبیعتا از چنین کسانی نمی توان انتظار داشت که به طور اختیاری و داوطلبانه به هنجارهای اخلاقی و قانونی مقید و ملتزم باشند.

با توجه به موارد فوق، می بینیم که نمی شود مسئله استفاده از فضای مجازی را صرفا به اختیار کاربران گذاشت، و لازم است اهرم های کنترل کننده ای چون فیلترینگ هم مورد استفاده قرار گیرد. هر چند این کار بایستی اولا به صورت اقلی و در موارد لازم و ضروری، و ثانیا همراه با مراعات اصول و ضوابط اخلاقی انجام شود.

علت این همه تاکید بر اخلاق دراین موضوع چیست؟

ببینید، در تفکر اسلامی ما یک سری قوانین آمره داریم که به نوعی بر همه زندگی انسان سایه افکنده است. قوانین اخلاقی از جمله این اصول است. مبنای این مدعا هم سخنانی است که از پیشوایان دینی ما درباره اهمیت و نقش اخلاق نقل شده است. به عنوان مثال، نبی گرامی اسلام(ص) هدف بنیادین بعثت خود را تتمیم مکارم اخلاقی دانسته است. بنابراین، از منظر اندیشه اسلامی، هر گونه فعل یا قول انسان بایستی در راستای اهداف عالی دین و مقید به اصول اخلاقی باشد. این امر در مورد فیلترینگ هم صدق می کند. بنابراین، همان گونه که با تمسک به برخی اصول اخلاقی، از اصل فیلترینگ دفاع می کنیم، در شیوه اعمال آن هم بر توجه به اصول اخلاقی تاکید داریم. به عنوان مثال، برنامه ریزی و اجرای فیلترینگ نباید منجر به محرومیت جامعه از منافع و مزایای اینترنت، یا مانع برخورداری کشور از حق توسعه و پیشرفت شود، یا این که نبایستی حریم خصوصی افراد نقض گردد، یا این که اگر به خاطر فیلتر کردن یک پایگاه اینترنتی به فرد یا افرادی آسیب یا زیان بی جهت وارد شد بایستی جبران گردد.

پس مراعات اخلاق فقط ناظر به کاربران اینترنت نیست.

درست است. به حکم عقل و شرع، همه انسان ها در هر جایگاه و موقعیتی که هستند ملزم به مراعات اخلاق هستند. در بحث فیلترینگ نیز این جامع نگری در مسوولیت اخلاقی باید مورد توجه قرار گیرد، به این معنا که علاوه بر کاربران اینترنت، همه کسانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با فرایند تولید و توزیع محتوا در فضای سایبر، با سیاستگذاری و برنامه ریزی در این زمینه سروکار دارند بایستی با وظایف و مسوولیت های اخلاقی خود در این زمینه آشنا بوده و نسبت به انجام آن ها اهتمام داشته باشند.

 نکته دیگری که به بهانه سوال شما باید به آن اشاره کرد این است که نه تنها مراعات اخلاق وظیفه همگانی است، بلکه نظارت بر استفاده از محتوای فضای مجازی و اعمال فیلترینگ هم فقط کار نهادهای رسمی و دولتی نیست، بلکه قبل از آن، بایستی همه شهروندان جامعه هر کدام خود را متعهد به حسن استفاده از این فناری بدانند و در مورد کسانی که باآنها مرتبط هستند نیز نظارت و کنترل اخلاقی داشته باشند. به عنوان مثال، والدین می توانند نقش جدی بر راهنمایی فرزندان خود در استفاده از اینترنت داشته باشند و در مواردی که لازم است کنترل ها و ممانعت های لازم را اعمال کنند. برای این کار حتی نرم افزارهایی طراحی شده است که والدین می توانند از آن ها برای مدیریت دسترسی فرزندان خود به فضای مجازی استفاده نمایند.

این البته به شرطی است که خود والدین اطلاعات و مهارت های لازم را داشته باشند.

بله حق با شماست. والدین به شرطی می توانند راهنما،‌ مشاور و ناظر استفاده درست فرزندان خود از اینترنت باشند که خودشان در این زمینه یک یا چند گام از فرزندان شان جلوتر باشند. به همین خاطر است که مسئله آگاهی رسانی و آموزش والدین بایستی به عنوان یک سیاست کلان در جامعه ما مورد توجه قرار گیرد  و با استفاده از رسانه هایی چون صدا و سیما آموزش های لازم به آنها داده شود. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر روشن می شود که بدانیم متاسفانه کودکان و نوجوانان یکی از مهم ترین و آسیب پذیرترین قربانیان بی اخلاقی هایی هستند که در فضای مجازی وجود دارد و موجب اعمال فیلترینگ می شود. فاصله دانستی های والدین و فرزندان درباره استفاده مناسب از فضای مجازی، موجب شکل گیری «شکاف دیجیتال» بین آنها می شود که خود پیامدهای مصیبت بار دیگری دارد. از آن جا که بنده این بحث را در برخی نوشته های خود مطرح کرده ام در این جا آنها را تکرار نمی کنم.

از آن چه گفته شد می توان این نکته را نیز به دست آورد که فیلترینگ به نوعی با مسئله مسوولیت اخلاقی نیز پیوند می خورد.

بله. اگر بخواهیم با نگرش اسلامی به موضوع بنگریم باید بگوییم که از آموزه های مختلف دینی ما اصل مسوول بودن انسان به دست می آید. حال با توجه به شرایطی که برای تکلیف و مسوولیت ذکر شده (از قبیل علم و آگاهی، قدرت، و اراده و اختیار) هر کس به اندازه ای که از این شرایط برخوردارد باشد به همان میزان هم مسوول است. اگر بخواهیم از این منظر مسئله فیلترینگ را مورد توجه قرار دهیم باید بگوییم که در نسبت با فضای مجازی و فیلترینگ، چند گروه از نظر اخلاقی مسوولیت دارند: یکی کسانی که در قالب هایی چون نوشته، عکس، فیلم، بازی های اینترنتی و مانند آن به تولید محتوا اقدام می کنند. دوم، کسانی که امکان توزیع و انتشار این محتوا را فراهم می کنند، مانند برنامه نویسان، ارائه کنندگان خدمات نرم افزاری و سخت افزاری توزیع و انتشار محتوا در فضای مجازی. سوم، کاربران اینترنت، چهارم، برنامه ریزان و سیاستگذاران فیلترینگ و پالایش محتوا، و بالاخره، پنجم، کسانی که وظیفه تعیین مصادیق و یا اعمال فیلترینگ را بر عهده دارند. هر یک از این گروه ها به اندازه ای که از شرایط پیش گفته برخوردارند، مسوولیت اخلاقی بیشتری دارند. البته این مسوولیت ها بایستی هر کدام جداگانه و به طور مفصل بررسی و تبیین شود. نکته دیگر این که همان گونه که درکتاب های فلسفه اخلاق گفته شده است، «مسوولیت اخلاقی» مبتنی است بر «وظیفه اخلاقی». یعنی بایستی ابتدا اثبات شود که مردم یا مدیران جامعه هر کدام از نظر اخلاقی نسبت به یکدیگر و نسبت به خداوند چه وظایفی دارند، آنگاه نوبت به این مطلب می رسد که هر کس نسبت به انجام وظایف خود مسوولیت دارد و باید درباره آن اخلاقا پاسخ گو باشد.

چه چالش های اخلاقی در موضوع فیلترینگ ممکن است وجود داشته باشد؟

جدا از بحث ها و اختلاف نظرهایی که درباره اصل اخلاقی بودن یا نبودن فیلترینگ مطرح است، حتی با قبول لزوم اعمال فیلترینگ، باز هم چالش ها و موضوع های جدی دیگری نیز مطرح است که بایستی توسط اخلاق پژوهان مورد توجه قرار گیرد. برخی از  این چالش ها مربوط به حوزه نظر است و برخی معطوف به عرصه عمل. مثلا بحث از تعارض اصول اخلاقی و مانند آن ها بیشتر صبغه نظری دارد (گر چه پیامدهای عملی دارد) ولی اختلاف درباره شیوه انجام فیلترینگ یا مصادیق محتوای اخلاقی و غیر اخلاقی از اموری است که بیشتر به مرحله اجرا مربوط می شود. به عنوان مثال، تصاویر یا نوشته هایی که درباره مقدسات ادیان گاه در اینترنت قرار می گیرد از سوی افراد فراوانی جزو مصادیق توهین و بی احترامی محسوب می شود که بایستی مانع از توزیع و استفاده از آنها شد، ولی شهروندان یا حاکمان برخی کشورها ممکن است مخالف این مطلب باشند و فیلتر کردن آنها را خلاف اصل آزادی بیان بدانند. چالش مهم دیگر عدم دقت و جامع نگری لازم در ممانعت از دسترسی به آن دسته از پایگاه و صفحات اینترنتی است که خرد جمعی بخش عمده ای از کاربران فرهیخته و حرفه ای اینترنت آن ها را مستحق فیلتر شدن نمی دانند. به عبارت دیگر، آنان از نظر وجدانی درباره فیلتر شدن آن پایگاه ها نمی توانند خود را قانع و دیگران را اقناع نمایند. این موارد می تواند اصل مسئله فیلترینگ را مخدوش نموده و بر تعداد مخالفان آن بیافزاید.

آیا این موارد را می توان جزو پیامدهای فیلترینگ محسوب کرد؟

بله. اگر مدعای مطرح شده در این گفت و گو مبنی بر لزوم مراعات اخلاق در همه ابعاد و جوانب مربوط به فیلترینگ پذیرفته شود، می توان نکته ای را بر آن مبتنی نمود و آن این که کم توجهی به اخلاق فیلترینگ و گشاده دستی در ممانعت از دسترسی کاربران به محتوا یا سایت های اینترنتی، می تواند منجر به پیامدهای ناگواری شود که برطرف کردن آنها گاه بسیار دشوار و زمان بر و پرهزینه خواهد بود. با توجه به میزان روزافزون نفوذ اینترنت در جامعه ما و با توجه به این که بخش عمده ای از کاربران اینترنت را افراد تحصیلکرده و نخبگانی تشکیل می دهند که امروزه جزو گروه های مرجع جامعه ما محسوب می شوند، لازم است در فیلتر کردن پایگاه های اینترنتی که این گروه ها به نوعی با آنها سروکار دارند دقت و توجه ویژه ای شود. به علاوه که افزایش فیلترینگ می تواند منجر به افزایش انگیزه کابران برای دور زدن آن با استفاده از برنامه ها و نرم افزارهایی شود که امروزه با قیمت اندک یا به رایگان در دسترس افراد قرار می گیرد. از آن جا که دور زدن فیلترینگ طبق قوانین کشورمان امری غیرقانونی است، ارتکاب گسترده آن نه تنها ابهت و اعتبار قوانین را مخدوش می کند، بلکه زمینه و امکان مراجعه به سایت های غیراخلاقی و مانند آن را نیز افزایش می دهد. بگذریم که برخی از این نرم افزارها در واقع نوعی بدافزار هستند که امنیت و حریم خصوصی کاربران را نقض می کنند. 

حال که فضای بحث تا اندازه ای روشن شد، خوب است درباره جنبه دیگر مسئله فیلترینگ، یعنی راه های کاهش آن،‌ هم بحثی داشته باشیم.

با توجه به مشکلات و هزینه های کلان مادی و اجتماعی فیلترینگ، طبیعتا ایده آل مدیران هر جامعه ای آن است که تا حد امکان کمتر مانع دسترسی افراد به فضای مجازی شوند، ولی این ایده آل وقتی به واقعیت نزدیک می شود که برای کاستن از آن برنامه ریزی جدی شود. اعمال فیلترینگ را می توان نوعی حرکت سلبی به شمار آورد، ولی برای اخلاقی تر شدن فضای حقیقی یا مجازی حرکت های سلبی کافی نیست و به تنهایی نمی تواند موجب اخلاقی تر شدن فضای سایبر شود، بنابراین پیش و بیش از آن باید به دنبال تلاش های ایجابی بود. این البته یک سخن کلی است که هر چند صحیح است ولی کاربردی و اجرایی نیست. بنابراین، بایستی با بهره گیری از نظرات صاحب نظران دلسوز و زمان  آشنا از رشته های مختلفی چون اخلاق، فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی، تعلیم و تربیت، و مدیران سیاسی و اجرایی به بررسی همه جانبه کارهای ایجابی پرداخت و مشخص کرد که اولا سیاست های اخلاقی و تربیتی ما در حوزه فضای مجازی که می تواند منجر به کاهش اعمال غیر اخلاقی در این فضا شود چیست، ثانیا روشن شود که چه افراد و نهادهایی از جامعه ما در این زمینه مسوولیت دارند، ثالثا روشن شود که وظایف هر کدام از این ها چیست، رابعا مشخص شود که ابزارها و روش های انجام این مسوولیت ها کدام است. و در نهایت لازم است هم نیروی انسانی هم سرمایه های لازم برای تربیت و رشد اخلاقی گروه های مختلف جامعه مرتبط با فضای مجازی هم فراهم شود.

نکته دیگر این که هر چند واقع بینانه نیست انتظار داشته باشیم که فضای مجازی و کاربران آن از هر نظر کاملا اخلاقی شوند، ولی به هر اندازه نه تنها کاربران بلکه همه مرتبطان با فضای مجازی و مسئله فیلترینگ از رشد اخلاقی بالاتری برخوردار شوند و به مسوولیت اخلاقی خود بیشتر توجه نمایند به همان اندازه نیاز به اعمال فیلترینگ کمتر می شود. به نظر بنده برای افزایش تقید افراد به اصول اخلاقی و در نتیجه، کاهش نیاز به فیلترینگ، دین و باورهای دینی می تواند بسیار کارآمد باشد، چرا که تربیت دینی انسان را به گونه ای رشد می دهد که اولا همواره خود را در محضر خداوند بداند و لذا بدون این که نیاز به ناظر بیرونی داشته باشد به اصول اخلاقی پابند باشد، ثانیا  خود را مقید به مراعات حقوق دیگران بداند و از انجام هر کاری که حق الله یا حق الناس را مخدوش می کند خودداری نماید. پیامد این نظارت و فیلترینگ درونی، کاهش نیاز به اعمال فیلترینگ بیرونی است. نکته دیگر این که با  توجه به شاکله فرهنگی انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی(ره)، امید است مباحث و موضوع های کاربردی و نوپیدا، از قبیل مسئله فیلترینگ، به طور جدی تری در حوزه مطالعاتی اندیشوران حوزوی و دانشگاهی ما قرار گیرد و خروجی آن تدوین یک «نظام نامه اخلاقی» درباره فیلترینگ و مدیریت استفاده از فضای مجازی باشد که نه تنها در کشور ما قابلیت اجرا داشته باشد بلکه بتوان آن را به دیگران هم پیشنهاد کرد. چرایی و چگونگی تدوین چنین نظام نامه ای مستلزم توجه به نکات گوناگونی است که بررسی آن از حوصله این گفت و گو بیرون است.

از حضور شما در این گفت و گو متشکریم.

بنده هم از شما و همکاران تان تشکر می کنم و امیدوارم در انجام وظایف خود موفق باشید.


برچسب‌ها: فیلترینگ و اخلاق, اخلاق فناوری اطلاعات, سانسور اخلاقی, پالایش محتوا, فیلترینگ اینترنت

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱ اسفند۱۳۹۲ساعت   توسط حسینعلی رحمتی  |

محمدرضا سرافرازی اردکانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی