اخلاق وحقوق در فناوری اطلاعات
اقتراح
با حضور آقایان حمید شهریاری، احمد دیلمی و آقای حسن هانی
روح الله چاوشی
نگرانی های زیادی که از گسترش فعالیت های فناوری اطلاعات در جوامع انسانی دامنگیر اهل علم و دانش شده است، هم عالمان اخلاق و هم حقوقدانان را به واکنش واداشته است. در این میان پرسش جدی این است که برای رفع این نگرانی ها و ایجاد فضای سالم و مناسب اخلاقی در فعالیت های مربوط به کامپیوتر به طور خاص در فناوری های اطلاعات و ارتباطات، آیا باید کفه ملاحظات اخلاقی را سنگین تر از قوانین حقوقی کرد، یا با توجه به جنبه های الزام آوری بیرونی که قوانین حقوقی دارند، بیشتر آنها را برای نیل به هدف مذکور مورد استفاده قرار داد؟
برخی مسائل حوزة اخلاق اطلاعات و ارتباطات نیز از جملة مسائلی به شمار می روند که از سویی با اخلاق و از سوی دیگر با حقوق ارتباط پیدا میکنند مسائلی همچون حریم خصوصی، حق مالکیت معنوی و... به نظر شما مرز میان اخلاق و حقوق در این قبیل مسائل را چگونه می توان مشخص نمود؟
هانی: این مرز بسیار نامریی و به سختی قابل تعیین است و بخصوص اینکه جوانب مثبت و منفی اجتماعی فاوا هنوز بطور کامل واشکافی نشده و اثرات آن با توجه به وسعت عمل ناگهانی آن باید مورد تاکید شدید قرار گیرد و اینکه جوانب اخلاقی امروزه بیشتر مورد نظر میباشد همین نکته است که هنوز نمیتوان این جنبهها را بصورت مکتوب و آیین نامهایی و یا قانونی بیان کرد زیرا هر مورد قانونی اثرات اجرایی داشته که تاثیر آنها هنوز مورد بحث و چالش میباشد درحالیکه در دنیای واقعی ما هزاران سال برای شفاف شدن فرآیندهای حقوقی و اجتماعی داشتهایم و امروز میتوانیم آنرا به صورت قانون تبدیل کنیم.
شاید در این میان قبول اینکه دنیای فاوا دنیای هم ارز با دنیای واقعی اما نه یکسان میباشد سختی این کار را دوبرابر کرده سادهترین و مشکلترین موضوع مرزهای دنیای واقعی و مرزها در دنیای فاوا میباشد که تسری یکی بر دیگری باعث تداخل امور اجتماعی در ایندو شده است و در این میان تهیه آیین نامه و دستور العملها میتواند تا حدی باعث روشن شدن این مرز در آینده باشد.
شهریاری: گزاره اخلاقی گزارهای است که موضوع آن ملکات نفسانی یا اعمال اختیاری انسان که منجر به ملکات نفسانی شود و محمول یا نهاد آن ارزشهای اخلاقی است. بنابر این:راست گفتن خوب است و خیانت بد است. دو گزاره اخلاقی هستند چون موضوع آنها (راست گویی و خیانت) از افعال اختیاری انسان است. «سخاوت خوب است.» و «نباید بزدل باشی.» یک گزاره اخلاقی است چون موضوع آنها (سخاوت و بزدلی) از ملکات اخلاقی است. به خلاف «تپش قلب او خوب است.» و «این اسب بدی است.» چون موضوع آنها ملکات نفسانی یا فعل اختیاری انسان نیست. از همین جا معلوم میشود «نماز خواندن واجب است.» گزاره اخلاقی نیست چون گرچه نماز خواندن فعل اختیاری انسان است ولی وجوب نه از مفاهیم اخلاقی بلکه از مفاهیم و محمولات فقهی است. «پروانه زیبا است.» نیز یک گزاره اخلاقی محسوب نمیشود چون نه موضوع آن فعل اختیاری انسان یا ملکات نفسانی است و نه محمول آن از مفاهیم ارزشهای اخلاقی است.
برخی معتقدند گاهی خود انسانها و گروهها، احساسات انگیزهها و اغراض آنها موضوع گزاره اخلاقی قرار میگیرد و از نظر اخلاقی مورد ارزیابی قرار میگیرد. مانند: «او آدم خوبی است.» و مانند این آیه: «وَ اذکُر فِی الکِتابِ اِسماعیلَ اِنَّهُ کانَ صادِقَ الوَعد» (مریم-54) یاد کن در کتاب اسماعیل را همانا او وفا کننده به وعدههایش بود.
در این حال موضوع گزاره اخلاقی خود انسان و محمول آن ملکات و سجایای اخلاقی او است.
از همین جا شباهتها و تفاوتهای بین حوزه حقوق و حوزه اخلاق معلوم میشود. میتوان گفت که در هر دو علم از اعمال و رفتار اختیاری انسان بحث میشود. ولی در اخلاق علاوه بر آن از ملکات نفسانی و روحیات و انگیزههای انسانی نیز بحث میشود. علاوه بر این در اخلاق از اعمال از این نظر بحث میشود که به ملکات نفسانی منجر میشوند. پس از «به راست یا دروغ شهادت دادن» که فعل اختیاری انسان است هم در حقوق و هم در اخلاق بحث میشود. ولی بحث در اخلاق از این جهت صورت میگیرد که این فعل در پیدایش ملکه صداقت در انسان دخالت دارند.
فرق دیگر حقوق و اخلاق در محمولات گزارههای این دو علم است. در اخلاق از خوبی و بدی (زشتی) و مانند آن بحث میکنیم ولی در حقوق از مجوزها و ممنوعیتها و مانند آن و نیز از مجازاتهای آنها بحث میشود. پس گزاره «نقض حریم خصوصی افراد ممنوع است و هر کس آن را نقض کند جریمه می شود.» گزاره حقوقی است ولی گزاره «نقض حریم خصوصی خطا و زشت است.» گزارهای اخلاقی است. البته بین حقوق و اخلاق فرقهای دیگری نیز گفته اند که باید سر جای خودش بحث شود.
دیلمی: اصولاً بحث از رابطة میان اخلاق و حقوق دارای پیشینة تاریخی گستردهای است؛ بهطوری که حتی در حوزههای مختلف تخصصی این دو علم از این رابطة متقابل بحث شده است. بسیار مختصر در اینجا میتوان گفت که اصولاً خواستگاه قواعد حقوقی بر گرفته از اصولی منتاسب در دنیای اخلاق است. قواعد اخلاقی هنگامی که ماهیت احتماعی داشته و علاوه آن خصیصه اجتماعی قاعده به حدی حیاتی و تأثیرگذاربر نظم اجتماعی و حقوق عمومی باشد که عدم حاکمیت قواعد الزام آوری که دولت اجرای آنها را تضمین کند، موجب بروز بینظمی عمومی، هرج و مرج اجتماعی و ظلم گسترده غیر قابل تحمل و عمده گردد، وارد دنیای حقوقی شده و بهعنوان قواعدی حقوقی نیز به رسمیت شناخته میشوند. و موضوع مشترک اخلاق و حقوق شمرده میگردند. مرز میان یک مسئله اخلاقی و حقوقی در حوزة فنآوری اطلاعات و ارتباطات در رمحلة ثبوت و واقعی را نیز باید در همین چهارچوب تفسیر کرد. اما این مرز واقعی و ثبوتی در مرحلة اثبات و شناسایی چگونه پدیدار میگردد؟ در این باب به نشانههایی بهعنوان وجه تمایز قلمرو اخلاقی و حقوقی یک موضوع و یا موضوغاتی از هز نوع بیان شده است؛ لکن بهنظر میرسد که فارق بین ویژگی حقوقی و اخلاقی یک مسئله وجود یا عدم وجود ضمانت اجرای دنیوی و دولتی برای یک قاعده است. در صورت وجود چنین ضمانت اجرایی موضوع و قاعده حاکم بر آن از خصیصة حقوقی برخوردار خواهند بود، ولی اگر موضوع تنها بر اساس مکتب اخلاق هنجاری محکوم به حکم هنجاری اخلاقی باشد، تنها واجد ویژگی اخلاقی خواهد بود.
به نظر شما اگر بخواهیم موضوع حق مالکیت معنوی را به لحاظ اخلاق پیشاقرار داد مورد بحث و بررسی قرار دهیم چگونه میتوان دربارة الزام و عدم الزام اخلاقی برای پیوستن به معاهدات حفظ حقوق مالکیت معنوی به رأی روشن و موجهی دست یافت؟
شهریاری: برخی بر لزوم رعایت حق مالکیت معنوی دلیل عقلی اقامه کرده اند مبنی بر این که در بین انسانها همواره محصولات فکری نیز مانند صنایع دستی مورد احترام عقلای بشر بوده است و برای مالکان آن حقوق مادی و معنوی قائل هستند. از آنجا که این سیره عقلایی مورد ردع و نهی شارع قرار نگرفته است نتیجه میگیریم که مالکیت حقوق فکری و معنوی نیز مورد تأیید شارع مقدس میباشد. از سوی دیگر کار شرع مقدس وضع احکام شرعی است و تطبیق موارد و مصادیق بر عهده عقلا میباشد. شارع مقدس نیز مانند عقل، ظلم را قبیح و عدالت را نیکو برشمرده است. نزد عقلا نیز تصرف در حقوق مالکیت فکری ظلم محسوب میشود. در مقابل مخالفان استدلال کرده اند حق طبع و نشر از جمله حقوق مشروع نمیباشد چون کسی که یک نسخه از کتابی را خریداری کرده است بر مال خود سلطنت مطلق دارد و میتوان از آن نسخه هر طور که میخواهد بهرهمند شود. از آن جمله این که میتوان از روی آن کتاب به تعداد دلخواه تکثیر کند یا نشر دهد مگر این که در ضمن خرید شرط کنند که خریدار کتاب حق تکثیر و نشر مجدد را ندارد. بنابر این آنچه که امروزه به حق طبع مشهور گشته حقی شرعی نیست و نمیتوان مردم را بدون عقد و شرط از تسلط اموالشان منع کرد. مجرد نوشتن این عبارت بر روی کتاب که «حق طبع و نشر برای صاحبان اثر محفوظ است»، نیز کفایت نمیکند و الزامآور نیست و خریدار میتواند کتاب را چاپ کند یا از روی آن کپیبرداری کند و هیچ کس نمیتواند او را از این کار منع کند. (تحریر الوسیله، ج 2، ص 625-626).
به نظر بنده باید دانست که این دلیل اگر تمام باشد نشان از عدم وجود دلیلی شرعی بر رعایت حق تألیف است، ولی دلالتی بر این امر ندارد که رعایت این حق خلاف شرع است، به همین دلیل است که میتوان آن را به عنوان شرط ضمن بیع قرار داد. بنابر این نهایت دلیل حاکی از عدم وجود دلیلی شرعی بر لزوم رعایت حق تألیف است. اما عقلا می توانند برای ملاحظاتی که در حفظ انتظام امور خود دارند ضوابطی جعل کنند و از آن تبعیت کنند مثل حرکت ماشینها که می تواند از چپ یا راست خیابان واقع شود هر طور جعل کردند همه باید تبعیت کنند تا انتظام امور حاصل آید اینجا هم همین است. بنابر این ما قبل از قرارداد الزامی بر رعایت این حق نداریم. در کتاب اخلاق فناوری اطلاعات آورده ام که ادله شرعی اقامه شده بر این حق نیز قابل دفاع نمی باشد مگر از باب جعل قوانین عقلایی از طریق مجالس قانونگذاری برای مصالح نظام و انتظام امور. اصولاً پیوستن به معاهدات بعد از ملاحظات قانون و مقررات و مصالح عقلایی در یک فرهنگ قابل بحث است.
دیلمی: الزام به احترام گذاشتن به حق مالکیت معنوی و فکری بدون اینکه قرار دادی وجود داشته باشد که این الزام ناشی از آن قرارداد گردد، میتواند منشاء اخلاقی داشته و بهعنوان یک تکلیف عمومی همگان ملزم به پیروی از آن گردند.
آشکار ترین مبنای این تعهد اخلاقی را میتوان لزوم احترام به حق مالکیت اشخاص و رعایت حقوق آنها دانست که قضیهای کلی و مورد اذعان عقل و قبول خردمندان است و نقض آن مصداق بارز ظلم و بیداد میباشد. انطباق این قاعدة کلی بر حق مالکیت معنوی و فکری را چنین میتوان بیان کرد که اصولاً مالیّت و حق بودن یک شئ در حقوق از مفهوم و ملاک اقتصادی پیروی میکند که همانا مطلوبیت عقلائی شئ است که تردیدی در آن نیست، و هیچ مانع اخلاقی هم در کلیت آن وجود ندارد. از سوی دیگر امکان مالکیت این حقوق و اموال و صحت استناد آن به شخص با هیچ مانعی مواجه نیست، در نتیجه، تیم اموال و حقوق حتی خارج از قرار داد و قانون اخلاقاً باید محترم شمرده شوند؛ بهویژه که حاصل سعی و تلاش اشخاص بوده و مشمول قاعده لزوم احترام به عمل اشخاص میباشد.
یکی از پدیدههای دنیای مجازی که تا کنون در کشور ما چندان اتفاق نمیافتاد مسئلة sharing یا به تعبیری تقسیم داراییهای مجازی با دیگران بدون چشمداشت مادی و بهصورت رایگان است. در سالهای اخیر با توجه به افزایش پهنای باند اینترنتی برای کاربران حقیقی (خانگی) این پدیده رشد چشمگیری داشته و روزبه روز رونق میگیرد. ظاهراً این مسله در منطقهالفراغ حقوقی قرار دارد، لذا حتی در سایر کشورها امکان پیگیری حقوقی آن چندان میسر نیست اما اگر این مسئله را از زاویة اخلاقی بکاویم چه سرنوشتی پیدا میکند؟
هانی: شاید مقدمه این مشکل همان تفاوت مرزبندی دنیای واقعی و دنیای فاوا باشد زیرا در دنیای واقعی وقتی من مالک شیی باشم بنابراین میتوانم آنرا به صور مختلف استفاده کرده و مهمتر از آن میتوانم آنرا در اختیار بقیه قرار دهم بهعنوان مثال امانت دادن اتومبیل شخصی خود به یکی از دوستانم ولی در این امانت دادن فیزیکی بودن این شیی باعث مورد استفاده قرار گرفتن انحصاری یگانه در هر زمان میباشد که در دنیای فاوا به دلیل غیر فیزیکی بودن و سادگی تکثیر در آنها این امانتگذاری عملاً به مفهوم استفاده مشترک همزمان بوده که این با حق مالکیت من شبیه دنیای واقعی منافاتی نداشته (مانند زمانیکه دیسک حاوی نرم افزار را که خرید کردهایم به فرد دیگری امانت بدهیم) اما با شرط استفاده فردی که معمولاً به هنگام تهیه آن توسط فروشنده اعلام شده منافات دارد. اما بدلیل مقایسه ما با دنیای واقعی که اگر مالکیت دارم حق واگذاری نیز خواهیم داشت مورد ایراد میباشد بنابراین درباره اشتراک گذاری اولین مسئله، تعریف مجدد مالکیت و حقوق مرتبت بر آن میباشد و تا زمانیکه نتوانیم مرزبندی این مالکیت را در باره اشیاء و خصیصه های دنیای فاوا را احصا کنیم مسئله اشتراک منابع در دنیای مجازی قابل حل نخوهد بود.
شهریاری: بودن در منطقه الفراغ به این بستگی دارد که آیا صاحب حقوق معنوی اجازه این به اشتراک گذاری را داده اند یا نه. اگر جایی مؤلف کتاب یا ناشر صاحب حق اجازه این کار را نداده باشد و در قوانین نیز الزامی به رعایت حقوق مؤلف یا ناشر آن وجود داشته باشد آن گاه از نظر حقوقی نیز در منطقه الفراغ نیست و ممنوع است چه رسد به اخلاق. به نظر بنده در حال حاضر کلیه موارد به اشتراک گذاری محتوا به دلیل آن است که صاحبان وبگاههای به اشتراک گذاری از گذرگاههای دیگران استفاده می کنند برای این کار تا خودشان مسؤولیتی نداشته باشند و از نظر حقوقی قابل مؤاخذه نباشند. در خیلی موارد هم از محتواهایی استفاده می کنند که اجازه به اشتراک گذاری آن را دارند مثل نرم افزارهای متن باز. یا اجازه گرفته اند که با شرایطی خاص اجازه مرور محتوا داده اند و نه فراخوانی (دانلود) کل محتوا را، یعنی به کاربران اجازه می دهند کتاب را صفحه به صفحه از روی وبگاه مورد نظر بخوانند مثل این که یک کتابخانه یک کتابی را می خرد و آن را در دسترس هر کس که به کتابخانه بیاید قرار می دهد که بخواند اما اجازه نمی دهند از روی کل آن کپی برداری کند. به نظر بنده اخلاق در این موارد تابع قوانین و مقررات حاکمیتی است. مگر این که تکثیر کننده قصد تجارت داشته باشد یا حقوق معنوی مؤلف را نادیده بگیرد یا با توزیع انبوه زیان مادی به مؤلف یا ناشر وارد کند. اما برای استفاده شخصی تابع مقررات وبگاهها و قوانین حاکمیتی است.
مسئلة حریم خصوصی در فضای مجازی معمولاً از دو جنبه مورد بررسی قرار میگیرد. یکی به فعالیتهای ضد جاسوسی و امنیتی دولتها و دیگری به مزاحمتهای اینترنتی از سوی اشخاص یا جریانهایی که با سوء نیت چنین فعالیتهایی را انجام میدهند اختصاص دارد. به نظر شما مسئلة انگیزة نقض حریم خصوصی چه تأثیری در الزامهای اخلاقی در این خصوص دارد؟ از سوی دیگر مفهوم حریم خصوصی مفهومی سیال است که حد ومرز آن با توجه به فرهنگهای گوناگون تغییر میکند. اگر بخواهیم با عنایت به شرایط فرهنگی ایران مفهوم حریم خصوصی را تعریف کنیم حد و مرز آن چگونه روشن می شود؟
شهریاری: اصل اولی این که است که حفظ حریم خصوصی افراد در شرع و قانون الزامی است. اما این الزام استثناءهایی دارد که امنیت ملی کشور و جلوگیری از جرایم رایانه ای همچون مزاحمت های اینترنتی از آن جمله است. انگیزی نقض حریم خصوصی در این نوع موارد باید مورد توجه قرار گیرد. دو هدفی که ذکر شد خیرهایی مقدم بر خیر حفظ حریم خصوصی هستند و افراد مسؤول با هدف معین فوق می توانند حریم خصوصی را نقض کنند اما حتی در این موارد نیز حدودی مسلم هست که باید رعایت شود. مثلاً حق افشای آن را ندارند و نباید موجب شیوع امر زشت در جامعه شوند دلایل لزوم رعایت امنیت ملی این کار را تجویز نمی کند.
در باب حریم خصوصی و سیالیت مفهوم آن باید گفت لااقل پنج حوزه است که داخل در حریم خصوصی اشخاص است این پنج حوزه عبارتند - خلوت و تنهایی: انسان موجودی اجتماعی و مختار است. حق مسلم اوست در برخی از زمانها و مکانها برای بعضی از اموری مانند عبادت و آرامش تنها باشد. محرمانگی و راز: نوع انسانها در زندگی خویش از افشای اسرار خود ناخرسند هستند و قرآن نیز تجسس در امور دیگران را نهی کرده است. گم نامی و ناشناسی: زندگی اجتماعی مانع از آن میشود که فرد به صورت ناشناس زندگی کند و هیچ شهروندی نمیتواند به بهانه حفظ حریم خصوصی از افشای اطلاعات شخصی سر باز زند چون این از الزامات یک زندگی اجتماعی است. دوستی و صمیمیت: علمای اخلاق دوستی و صمیمیت را از فضایل اخلاقی میدانند. کسی که از اسامی دوستان فردی تفحص کند به حریم خصوصی فرد وارد شده است از جمله روابط دوستی رابطه زناشویی است از برخی روایات بر میآید که تجسس از روابط زناشویی کار خطایی است. تحفظ و نامداخلهگری: یعنی خبرگیری و مداخله کردن در تصمیمات دیگران. در زبان فارسی به آن فضولی گویند. این کار ناشایستی است و در روایات از آن نهی شده است. توضیح کامل این مطالب را در کتاب اخلاق فناوری اطلاعات آورده ام.
مسئلة حک از جملة مسائلی است که به جهت کاربردهای فراوانی که دارد به دشواری میتوان آن را مورد بررسی قرار داد و رأی روشنی دربارهاش صادر کرد. اما با این وصف به نظر شما چگونه میتوان رویکرد اخلاقی مناسبی نسبت به این موضوع داشت؟ آیا با واکاوی انگیزهها میتوان دربارة این موضوع داوری اخلاقی دقیقی داشت یا توجه به نتایج رویکرد مناسبتری به دست میدهد؟
حرفه حک کردن به خودی خود اشکالی ندارد، مثل عمل چاقو سازی است باید دید این چاقو دست کیست و به چه قصدی آن را بدست گرفته است آیا دست زنگی مست است؟ یا در دست یک جراح ماهر؟ هر کدام از این دو چه قصدی دارند وقتی آن را بدست گرفته اند؟ ما اینک در معرض تهاجم فرهنگی، اقتصادی و نظامی هستیم همین ویروس اکستاسنت که آمد قصد داشت نیروگاهها و صنایع ما را بخواباند. ما باید با حرفه حک کردن آشنا باشیم تا بتوانیم با روشهای گوناگون هم در مقابل تهاجمات در جنگ نرم بایستیم و هم بتوانیم خود حمله کننده باشیم. در جنگ تحمیلی معلوم شد که به قول آن شعار معروف که بعد از فرود آمدن موشکهای صدامیان به شهرهای ما رخ داد «موشک جواب موشک» یعنی گاهی دفاع به این است که شما مقابله به مثل کنید. فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم یعنی هر کس به شما تعدی کرد به همان اندازه (ونه بیشتر) به او تعدی کنید تا بفهمد و از کارش دست بشوید. اگر آمریکاییها و اسرائیلیها از اقتدار نظامی ما نمی هراسیدند تا کنون صدها بار نیروگاه بوشهر را بمباران کرده بودند. این خوف و هراس در جنگ نرم نیز باید در دل آنها ایجاد شود. ما نیازمند یک ارتش سایبری هستیم. از دیدگاهی که بنده در اخلاق اسلامی دارم بی شک نتایج افعال باید در ارزیابی اخلاقی این کارها و هر کار دیگر مورد توجه قرار گیرد. البته این حرف کلی موارد استثنائی نادری هم دارد که باید سرجای خودش بحث شود. البته سؤالات این بحث بیش از این مورد است که جوابش معلوم شد که باید سرجای خودش بحث شود. مثلاً آیا کار حکرهای سفید مجاز است؟ آیا قصد آنها دخالتی در ارزیابی اخلاقی فعل آنها دارد یا نه؟ نتایج فعل آنها چطور؟ و بسیاری سؤالات دیگر.
هانی: اولین نکتهای که باید به آن دقت کنیم تنوع انگیزه در هک کردن میباشد که میتوان گروههای زیر را عمدة هکرها نامید:
الف – گروههای دانشجویی یا دانش آموزی که جهت کنجکاوی ویا حس یادگیری تکنیکهای به این کار دست میزنند
ب- گروههایی که جهت قدرت نمایی و اثبات خود به دیگران سعی در انجام این کار دارند.
ج- رقبا که برای آشنا شدن با محصولات جدید و مهندسی معکوس آن وارد این میدان میگردند.
د- گروههای ناهنجار که سعی در باز کردن عقدههای چرکین خود با اینکار دارند.
ه-گروههای تبهکار که هک کردن را روشی جهت کسب منافع غیرقانونی خود میدانند.
و – دولتها و حکومتها که از هک بهعنوان آفند و پدافند در دنیای فاوا استفاده مینمایند. و از جهت نتایج این عمل دسته بندی زیر را میتوان عنوان کرد :
الف- هکرهای کلاه سفید که این گروه به هنگام هک کردن نمیخواهند که باعث اخلال یا خرابکاری در مورد قربانی گردند.
ب- هکرهای کلاه خاکستری که این گروه بیشتر بهدنبال جمع کردن اطلاعات پیرامون قربانی خود میگردند و تمایلی برای خرابکاری مستقیم ندارند.
ج- هکرهای کلاه سیاه که این گروه خطرناکترین بود و سعی در خرابکاری عمدی در سیستمهای قربانی خود میکنند اما نکته سادهای که نباید از آن غفلت کنیم این است که حتی سادهترین و به نظر بیخطرترین نوع هک حریم شخصی آحاد جامعه مجازی را مورد تهدید قرار میدهد و تاکید بر این موضوع و مشخص کردن قبح آن و یا تهیه قوانینی برای برخورد با آن میتواند مسئله هک را نیز تا حد زیادی شفاف کند؛ زیرا هر چند هکرهای کلاه سفید و خاکستری به نظر کم خطر میآیند اما زمینه ساز شکل گیری گروههای پر خطر میباشند و یا در دسته بندی اول گروههای کنجکاو و غیر تبهکار نیز میتوانند بهعنوان آلت دست گروههای تبه کار تبدیل شوند. اما بدلیل ساختار ذهنی گروههای بیخطر برخوردهای اخلاقی بهترین نتیجه را میدهد بهخصوص بهدلیل وسعت وحشتناک دنیای فاوا ابزارهای قانونی اثرات کمتری را خواهد داشت؛ اما در گروه های پرخطر تنها راه برخورد استفاده از ابزار های قانونی میباشد.
بهنظر شما مهم ترین مشکلات اخلاقی که فراروی فعالیت در فضای مجازی است کدامند؟
شهریاری: به نظر من مهمترین مشکل اخلاقی امروز فضای مجازی در کشور ما آن است که حاکمیت در آن رها و یله است و ولیّ این حوزه مشخص نیست. تا وقتی که یک حوزه ای با این گستردگی متولیّ مشخصی در حوزه سیاستی و حاکمیتی نداشته باشد شاهد بسیاری از بداخلاقی ها در این حوزه خواهیم بود. وقتی که بفهمیم باید رسیدگی حاکمیتی به این حوزه بکنیم آن قدر دیر می شود که هنجارهای عمومی شکل گرفته و تغییر آن مثل باز کردن گره به دندان است. در حالی که اینک تا هنجارها شکل نگرفته می توانیم با تنظیم مقررات حاکمیتی در این حوزه سیاستها را تعیین کنیم. به نظرم اگر تا دو سال دیگر این حاکمیت در اینترنت و اینترانت ایرانی یا بهتر بگوییم در فضای دیجیتالی ایرانی شکل نگیرد آفتی شبیه آفت ماهواره، فضای ایران را خواهد گرفت.
هانی: موارد زیر را به عنوان نظرات شخصی میتوانم عنوان کنم:
الف - حریم خصوصی بزرگترین چالش میباشد زیرا شما به امید آنکه در یک دنیای امن قرار دارید ناگهان با حضور سرزده غریبههایی روبرو میشوید که اهداف گوناگون و مشکل ساز دارند.
ب- هویت مجازی دارا بودن خاصیت تکثر در دنیای فاوا و اینکه ما میتوانیم در دنیای جدید به هر کالبد جدید و چندگانهای دست یابیم میتواند چتری برای پوشش ناهنجاریهای دنیای واقعی بوده و یا زمینهای برای بروز ناهنجاریهایی که امکان بروز در دنیای واقعی را ندارند گردد و این شبیه مشکلی است که روانشناسان از آن بعنوان شخصیت دوگانه نام میبرند و این انزوا گروی را نیز بدنبال دارد.
ج- وفور هرزهنگاری در دنیای فاوا که باعث در هم ریخته شدن ساختارهای اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی جوامع مختلف شده و همچنین باعث آمیختگی فرهنگی غیر قابل کنترل بین جوامع مختلف گردیده و تأثیر فرهنگهای سنتی را در رشد و بالندگی نسل جدید شدیداً با چالش روبرو کرده اند.
د- مالکیت در دنیای فاوا باید شدیداً مورد واکاوی قرار گیرد زیرا هنوز این نوع مالکیت برای مردم شفاف و مشخص نیست که عدم حل این موضوع باعث اثرات اقتصادی و اجتماعی میباشد.